امام جعفر صادق (ع) : «ان الله عز و جل إذا أحب عبدا فعمل قليلا جزاه بالقليل الكثير». چون خداي تعالي بنده اي را دوست دارد و او عمل كوچكي انجام دهد ، خدا او را پاداش بزرگ دهد . (اصول كافي ، ج 3 ، ص 137 – 138)
  

بازگشت به لیست

                                                                                         استفتاءات اعتقادی و مجالس مذهبی

سؤال : آیا  بلند گریه کردن و  به سر و صورت زدن در عزای اهل بیت علیهم السلام جایز است ؟

جواب  : بلی جائز است.

 

سؤال : ظهر عاشورا عزادارى مقدم است يا نماز ظهر؟

 جواب : نماز مقدم است. و دلیل آن واضح است.

 

سؤال : آیا زیارت عاشورا از سند معتبر برخوردار است؟

 جواب  :  برخوردار است.طرق شیخ طوسی (ره) به علقمه تماماً صحیح و مصحَّح است.اسناد شیخ الطائفة الامامیة  برای ما کافی است.

 

سؤال : نظر شما در باب تولی و تبری علی الخصوص در مورد برائت جستن از خلیفه اول و خلیفه دوم چیست ؟

جواب  :    قال الله تبارک و تعالی : " قل لا أسئلکم علیه أجرا إلّا المودّة فی القربی" . قال الله تعالی : " ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه " . این وظیفه تولی که دلالت بر استمرار در قلب و باطن را دارد . و امّا تبرّی که آن هم یکی از وظائف هر مؤمنی می باشد  حسب اختلاف ازمنه و امکنه متفاوت است و البته حتّی المقدور مصالح و مفاسد باید در نظر گرفته شود در تظاهر به آن .

 

سؤال : قمه زنی در رثاء حضرت اباعبد الله الحسین علیه السلام در صورتی که به بدن ضرری نرساند چه حکمی دارد ؟

جواب  :   چون انظار فقهاء "حفظهم الله" در این مسئله متفاوت است. لذا لازم است هر مقلّدی در این مسئله به مقلّد خود رجوع نموده و نظر او لازم الإتّباع و حجّت می باشد . 

 

سؤال : آیا حدیث شریف کساء از نظر سندی مورد وثوق است ؟ آیا در کتب مهم شیعه دارای سند می باشد ؟

جواب : واقعه اصل حدیث کساء و مسئله خلقت و آفرینش برای این چند نور مقدّس و اینکه خلقت اینها یکی از علل غائیه عوالم هستی می باشد و شواهد بسیار از آثار اهلبیت علیهم السّلام گواه بر آن هست قابل تردید نیست و پس از این بحث کردن در اینکه این واقعه نورانی با این کیفیّت معروف بین شیعه صحیح است یا نه ظاهرا مورد نیاز نیست و بتجربه ثابت شده که توسّل به این انوار مقدّسه بهمین نحوه ای که معروف است دارای آثار و برکات بسیار بوده و هست .

 

سؤال : برپایی مجالسی تحت عنوان عید الزّهراء ( سلام الله علیها ) چه حکمی دارد ؟

جواب : در حدّ توسّط و مراعات زمان و مکان و مراعات جهات شرعی و اخلاقی مانعی ندارد .

 

سؤال : چگونه مي توان معراج جسماني پيامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) را توجيه نمود با توجه به اينكه دانشمندان مي گويند وقتي سرعت جسم از سرعت نور بيشتر شود ماده به انرژي تبديل مي شود؟ 

جواب: بسط كلام لازم نيست. ولي همان خدايي كه عصاي موسي را اژدها و آن را به مار تبديل نمود و همان خدايي كه دست موسي را نوراني نمود ( تخرج بيضاء من غير سوء) همان خدا نيز مي تواند حبيبش را با جسم و روحش به سوی عوالم ديگر سير دهد .

 

سؤال: آیا وحشی قاتل حضرت حمزه سلام الله علیه واقعا مسلمان شد و مشمول عفو پیامبر صلی الله علیه و آله گردید؟

جواب: به حسب ظاهر به نظر می رسد اسلام او ظاهری و برای فرار از قصاص بوده است و لذا عفو پیامبر صلی الله علیه و آله (که حتی تعبیر عفو در کتب تاریخی نیامده الّا تعبیر غیّب وجهک عنّی) به قصاص او تعلق می گیرد و قرائن تاریخی شاهد بر این مطلب است. مضاف بر اینکه در تاریخ است او مدمن الخمر بوده و حتی این تعبیر آمده است که غَرِقَ فی الخمر و از شدت شرب خمر مُرد و اینچنین شخصی بر طبق روایات معتبره جایگاه شایسته ای نخواهد داشت. والله العالم

 

سؤال: کلام نورانی امام حسن مجتبی علیه السلام که می فرمایند:"و اعمل لدنياك كانّك تعيش ابداً"(برای امور دنیوی چنان عمل کن که گویا همیشه در دنیا هستی) یعنی چه؟

جواب: یعنی در دنیا حریص نباش .در انجام کارهای دنیوی عجله نکن. اصولاً کارهایی که انسان فرصت دارد خیلی حرص نمی زند . این غیر از تلاش ممدوح برای کسب معاش و برنامه ریزی در زندگی است حتی سلمان فارسی اول سال که می شد به مقدار نیاز سالیانه معاش خود را تهیه می کرد یک وقت یکی به او گفت : سلمان! مثل اینکه عابد و زاهدی، چه حرصی می زنی که برای سالت گندم یا جو تهیه کنی؟ گفت : "چه مانعی دارد؟ من آذوقه‌ی سال خود را تهیه می کنم که با دل راحت مشغول عبادت شوم." و اما دست به هر کاری زدن و باعجله و بدون تأمل عمل کردن از مصادیق حرص زدن و مصداق علیها مااکتسبت است یعنی انسان به هر دری بزند و احیاناً کرامت خود را خدشه دار کند. ادامه ی روایت معنا را بیشتر واضح می کند."و اعمل لاخرتك كانّك تموت غداً"و نسبت به آخرت مانند کسی باشد که فردا می میرد یعنی هرچه می توانی شتاب کن. نسبت به آخرت به گونه ای باشد که نگذاری از دستت برود عجله کن و مثل اینکه فردامی میری.                       

                                                                                                                                                                

سؤال: چرا فضائل امیرالمومنین علیه السلام در روایت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم غیر قابل شمارش شمرده شده است درحالی که آن حضرت مخلوق هستند و افعال مخلوقات نهایت دارد و قابل احصاء می باشد. فضایل، حد و حدود دارد و عدد است پس قابل شمارش است و انتهاء دارد. چه طور می شود خداوند فیاض مطلق که اوصاف لایتناهی دارد مخلوق او نیز فضائل لایتناهی داشته باشد ؟

جواب: حضرات معصومین علیهم السلام مخزن و مظهر علم حق تعالی هستند . و خزائن علم او تمام ناشدنی است .علاوه بر اینکه بر طبق روایات آنان "کلمات الله" هستند و قرآن کریم می فرماید: «و لو أنما في الأرض من شجرة اقلام و البحر يمده من بعده سبعه أبحر ما نفدت کلمات الله» وکلمات خدا قابل احصاء نیستند. امام علی النقی علیه السلام می فرماید: «نحن کلمات الله التي لا تدرک فضائلنا و لا تستقصی». از تعبیر"لاتدرک" فهمیده می شود که شمارش فضائل امیر المؤمنین علیه السلام یک شمارش صرفاً عادی و عددی نیست که با قانون محدودیت مخلوقات مقایسه و اشکال فوق مطرح شود.

 

سؤال: آیا فکر کردن به نامحرم و ترسیم کردن صورت او گناه محسوب میشود ؟

جواب: خیر ؛ گناه و حرام نیست و لکن از آن اجتناب کند ممکن است کم کم اینکار ها برای او عادت شود و قلب او مرکز و محل این افکار شیطانی شده و نتیجتا از توجهات به حق تعالی و تمایلات معنوی قلبی دور شود؛ که ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه . خداوند برای هیچ کسی دو قلب قرار نداده است . کنایه از این که این قلب یا مرکز رحمان است و یا محل وساوس شیطانی ؛ نعوذ بالله .

 

سؤال : آيا با پول خمس نداده مى توان مجلس سوگوارى برپا داشت؟

جواب : مانعی ندارد و برپاکننده باید جدّاَ متعهد باشد که خمس را بپردازد.

 

سؤال: چه کنیم تا ایمان و باور قلبی ما افزایش یابد تا از فتنه های زمانه در امان باشیم؟

جواب: اعتقاد به اینکه عالم محضر خداست و ربّ با مخلوق معیت دائمه دارد و اعتقاد به اینکه مقرّبان درگاه او ناظر بر اعمال ما هستند منشأ امان و فلاح است. رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم فرمود: «أفضَلُ الإیمانِ أن تَعلَمَ أنّ اللَّه معک حیثما کُنتَ». وقتی دستور رسید که: «ای موسی و ای هارون! به سوی فرعون بروید و او را دعوت کنید»، آنها می‌ترسیدند، ندا آمد﴿لاتخافا إننّی مَعَکُما أسمعُ و أری﴾ این خیلی عجیب است! این احاطه و معیّت برای اولیای الاهی نیز وجود دارد، به دلیل این آیۀ شریفه:﴿و قُل اعمَلوا فَسَیَری اَللهُ عملَکُم و رسولُه و المؤمنونَ) مقرَّبان درگاه او از انبیای عظام و ائمۀ اطهار علیهم‌السلام، خصوصاً ولیّ الله الأعظم عجّل الله تعالی فرجَه الشریف بر اعمال ما ناظرند. آنچه مهم است پرورش این اعتقاد در قلوب است که آنها بر آنچه می‌کنیم آگاهند و از اعمال ما مسرور یا محزون می‌شوند.

 

سؤال: حدیث از رسول خدا(ص) است و حذیفه بن یمان نقل می کند: فرمود: ای حذیفه : اگر عمر دنیا بیش از یک روز باقی نماند، خداوند آن را بقدری طولانی گرداند تا مردی از خاندان من زمام امور را بدست گرفته و اسلام را پیروز گرداند خداوند از وعده خود تخلف نمی کند و او بر هر چیزی تواناست. دربارۀ این حدیث بفرمائید طولانی کردن آن روز چه معنی دارد؟

جواب: اینکه خداوند یک روز را آنقدر طولانی کند تا زمان خاصی فرا برسد  ممکن است و در ید قدرت اوست همانگونه که نظیر آن در قرآن کریم وجود دارد: قلْ أَرَأَيْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَدًا إِلَىيَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِيَأْتِيكُم بِضِيَاء أَفَلَا تَسْمَعُونَ و همچنین آیه شریفه قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ النَّهَارَ سَرْمَدًا إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُم بِلَیْلٍ تَسْکُنُونَ فِیهِ أَفَلَا تُبْصِرُونَ طولانی کردن شب و روز در این آیه شریفه اگر مستحیل باشد مثال زده نمی شد، پس این امر امکان دارد، و حتی در مورد قیامت واقع خواهد شد آنجا که "یوم" در قیامت به تعبیر قرآن مساوی با 50 هزار سال قرار داده شده است(تعرج الملائکة والروح الیه فی یوم کان مقداره خمسین الف سنة) و لکن به نظر می رسد این کلام در این روایت شریفه که "آنقدر یک روز را طولانی می کند تا مردی از خاندان من زمام امور را بدست گرفته و اسلام را پیروز گرداند" کنایه از حتمی بودن کار و محقّق الوقوع بودن ظهور ولی الله الاعظم عجّل الله تعالی فرجه الشریف است . یعنی تمام اسباب و شرایط و مقدمات برای ظهور آن حضرت علیه السلام باید مهیا شود و مهیّا خواهد شد و این کار حتمی است.

 

سؤال: مراد از "قبّه" در عبارت "اجابة الدعاء تحت قبّته" چیست و آیا  شامل مجالس عزاداری ابا عبدالله الحسین علیه السلام می شود؟

جواب: این حکم، اختصاصی آن مکان مقدس است. این مکان از قبل و عندالله به عنوان جایگاه زیارت و شفاء مشخص و معین بوده است و اختصاصاَ مورد توجه بوده و اینکه این نقطه، نقطۀ خاصی است امری است که روایات بر آن دلالت می کند، از جمله امام صادق علیه السلام می فرماید: الا و انّ الملائکه زارت کربلاء الف عام من قبل ان یسکنه جدی الحسین علیه السلام. همه چیز از قبل معلوم و مقرّر بوده است توجه شود که گرچه مجالس الحسین علیه السلام عامل برکت و توجه است و گرچه در روایات آمده است که مجالس ذکر و عزاداری آن حضرت همچون نقاط نورانی از عرش رحمان قابل مشاهده است و خمسة آل عبا بر آن نظر دارند و بر حاضرین آن دعا می کنند اما این به معنای تسرّی حکم "اجابة الدعاء تحت قبّته" که در لسان امام صادق علیه السلام آآمده است نمی باشد. و اما اشکال نشود که در زمان صدور روایت قبه ای نبوده است پس منظور مجالس الحسین سلام الله علیه است زیرا در فرض عدم وجود قبّه،کلام امام صادق علیه السلام به عنوان إخبار از آینده حمل می شود، و اینکه مخاطب اشکال نگرفته است که یابن رسول الله اینجا که قبه ای نیست؛ یا قرینه بر این بوده است که در همان زمان هم علامت و اثر بوده یا در فرض نفی آن، قبه را بر این حریم مقدس و نورانی و محل زیارت و اجابت دعاء حمل کرده است یا حمل کرده است بر قبه و بارگاهی که بر طبق اخبار و روایات واقع خواهد شد کما اینکه پس از واقعۀ مؤلمۀ عاشوراء زینب کبری سلام الله علیها به امام زین العابدین علیه السلام فرمودند مالی اراک تجود بنفسک یا بقیه الماضین؟ تو را چه شده است؟ حضرت علیه السلام فرمودند: چگونه تاب بیاورم که ببینم بدن حجت خدا به این کیفیت افتاده در حالی که بدنهای خودشان را دفن کرده اند مثل اینکه ما را مسلمان نمی دانند زینب کبری علیها سلام عرض کرد ناراحت نشو ! (البته اینها را امام علیه السلام به علم امامت می دانند)  فرمودند بعد از این یک جمعیتی خواهد آمد و مزار پدرت را دائر و آباد می کند و روی این آثار و علاماتی می گذارند که مادام الدهر باقی این آثار هست و از بین نخواهد رفت و فراعنۀ زمین نمی توانند این آثار را از بین ببرند کما اینکه در روایتی تعبیر "اجابة الدعاء عند قبره" آمده است. و اما اینکه تمام این محامل را به کنار بگذاریم و بگوئیم مراد اختصاصاَ مزار شریف ابا عبد الله الحسین علیه السلام نیست یا اختصاصا مجالس الحسین علیه السلام هست از ظهور لفظ و قرائن مقامیه و مقالیه بعید خواهد بود علاوه بر اینکه اشکال فوق(در زمان صدور روایت قبه ای نبوده است) به این نظر که مراد اعم است نیز وارد خواهد بود. پس اختصاصاَ حرم مطهر آن حضرت سلام الله علیه مراد است.

 

سؤال: مراد از "ناشرات الشعور" چیست و آیا می توان تصور کرد که زنان و دختران از بیت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم بدون حجاب در معرض دید اغیار باشند؟

جواب: نشر در "ناشرات الشعور" که در زیارت ناحیه مقدسه و برخی دیگر از زیارات آمده است به معنای متفرق گشتن گیسوان و پریشانی آن در اثر عزاداری و بر سر زدنِ ناشی از آن مصائب سنگین و جانکاه است و کاملا با حجاب و ستر آن بانوان محترمه و مخدّرات مکرّمه توافق دارد زیرا فرق است میان "نشر" و"کشف"، تعبیر "ناشرات الشعور" است نه"کاشفات الشعور". با توجه به این مطلب و این بیان صحیح نیست کسانی بیایند و بگویند یکی از دلایل عدم صدور زیارت ناحیۀ مقدسه همین فقره است به این بیان که عدم حجاب با مقام و مرتبه اهل بیت نبی صلی الله علیه و آله و سلّم سازگار نیست.

 

سؤال : لطفاً حکم برهنه شدن در عزای اهل بیت علیهم السلام را بیان فرمائید.              

جواب  :  در صورتی که در معرض دید نامحرم نباشد مانعی ندارد.

 

سؤال: در روایات آمده است در شب نیمۀ شعبان ارزاق و آجال و امورِ یک سال نوشته می شود این مطلب با شب قدر که این امور اختصاصیِ آن شمرده شده است چگونه قابل جمع است؟

جواب: مقدّرات الهیّه در شب قدر معین می شود ، همچنین حکم تقدیر امور و آجال در شب نیمه شعبان نیز وجود دارد کما قال به النبی المکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فیها یکتب اجال و فیها تقسم أرزاق. و لکن میان این دو امر تنافی نیست به گونه ای که قابلیت تقدیر امور در شب خاصی همچون شب نیمه نباشد زیرا تقدیرات ماه رمضان بر طبق حکمت بالغه انجام می شود و اگر شب نیمه هم به آن ملحق شد هم نسبت به امور غیر مقدره افاضات است و هم نسبت به امور مقدره ی در شب قدر مزید بر آنچه که تقدیر شده افاضات جدیدی است که والله یضاعف لمن یشاء مسلماً مقدراتی در شب نیمه شعبان تثبیت می شود و تفاوت این دو شب تفاوت در کیفیت و نوع آثار نیست تفاوت در مرتبه و فضیلت است همانگونه که این دو امر در روایت صادقین علیهماالسلام بیان شده است. به نکته اول روایت امام صادق علیه السلام اشاره می کند که می فرماید إِنَّهَا اللَّیْلَةُ الَّتِی جَعَلَهَا اللَّهُ لَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ بِإِزَاءِ مَا جَعَلَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ لِنَبِیِّنَا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ” همانگونه که برای پیامبر شب قدر قرار دادند برای اهل بیت هم نیمه شعبان را قرار دادند و به نکته دوم روایت امام باقر علیه السلام: هِیَ أَفْضَلُ لَیْلَةٍ بَعْدَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ. با این اوصاف باید مردم را به احیاء و انجام اعمال مخصوصه در شب نیمه همچون شب قدر ماه مبارک ترغیب نمود که خود شب قدر است و شب تقدیر امور و آثار مهمی بر آن مترتب است.

 

سؤال: آیا مباحث خلافت آن گونه است که بعضی می گویند این مباحث مباحث تاریخی است و این زمانه جای پیگیری آن نیست؟

جواب: همواره باید این مباحث تعقیب شود و مورد گفتگو باشد تا حق و باطل از اذهان محو نشود و این دو از هم منحاز باشد . شناخت احکام و عقاید صحیح اسلام که برای هدایت بشریت الی یوم القیامه آمده است در گرو همین شناخت است و تا وقتی که تحریفها و انحرافها روشن نشود راهی به سوی چشمه زلال نخواهد بود و امروزه خلایق را می بینیم که در ظلمت جهل نگاه داشته شده اند و آنها را تابع فلان و فلان قرار داده اند غافل از اینکه حق نزد اهل البیت علیهم السلام است همانگونه که امام باقر علیه السلام فرمود شَرِّقا أو غَرِّبا فَلا تَجِدان عِلماً صَحيحاً إلَّا شَيئاً خَرَجَ مِن عِندِنا أهلَ البَيتِ؛ آنگاه جفاست که ما نیز به تعمیق و توسعه این ظلمت دامن زنیم و بگوئیم این یک بحث تاریخی است که با مرگ طرفین به پایان رسید!

تاریخی کردن این مباحث مثل آن است که بگوئیم اسلام هم یک دین تاریخی است و این زمانه مجالی برای آن نیست در حالیکه این دین دین جاودانه است پس احکام آن نیز جاودانه است پس تشخیص صحیح از اسلام لازم است پس بررسی ریشه ها لازم است تا خدای ناکرده اشتباه در برداشتها موجب تحریف قرآن و سنت و روایات صحیح نشود.

اگر بحث جانشینی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلَم در معرض انتشار و تذکر واقع نشود همین مسانید شیعه که بیانگر حق است منسیّ واقع می شود و در نتیجه باطل ها جلو خواهد آمد و هر جا که نور نبود ظلمت آن را پر می کند لذا همیشه علماء شیعه و اکابر قوم در ذکر مطالب مربوط به خلافت امیر مؤمنان علی علیه السلام و فرزندان ایشان در نوشتن، گفتن، تبلیغ کردن کوتاهی نکردند در حدی که چه بسیار از آنها فدا شدند و الا باطل از نظر استدلال بر حق غلبه پیدا کرده بود و راهی برای فهم حقانیت شیعه در اسلام باقی نمانده بود . البته طبیعی است که در طرح این مباحث استدلال صحیح و منطقی به دور از رفتارهای خلاف ایمان و اخلاق باید رعایت شود.

 

سؤال: چگونه قول رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم که می فرماید "أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَكُمْ حَتَّى تَشْهَدُوا أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنِّي مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ"  با قول خداوند متعال "لا اکراه فی الدین" قابل جمع است؟

جواب: یک جواب این است که کلام پیامبر(ص) را  به صورت محارب حمل کنیم یعنی آنهایی که حمله می کنند و محاربند، طبیعی است که در این صورت باید از قوه قهریه استفاده کرد "وقاتلوهم حتی لاتکونوا فتنه و یکون الدین کله لله"  اصلاً این آیه صریحتر است پس مربوط به محارب است و کسانی که می خواهند به اسلام حمله کنند از قبیل جنگ بدر، احد و احزاب و اما "لااکراه فی الدین" در غیر مورد محارب است.

یک جمع هم این است که مطلق باشد یعنی لا اکراه فی الدین آن است که ما مجبور نمی کنیم شما مسلمان بشوید "قد تبیّن الرشد من الغیّ" راه ما راه ارشاد است مسلمان بشوید یا نشوید ولی این هم هست ما ارشادهایمان را می کنیم اما سه راه برای شما می گذاریم یا مسلمان بشوید یا جنگ یا جزیه، متعیناً مجبور نیستید مسلمان بشوید بلکه مجموعاً سه راه دارید. پس کلام رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم به عنوان یک فرد از افراد تخییری است.

جمع دیگر آن است که "لا اکراه فی الدین" یعنی ایمان اختیاری و لکن یکی از راههای ایجاد ایمان اختیاری غلبه و سلطه است وقتی با سلطه سخن اسلام به گوش مردم رسید و حق را شنیدند بسیاری از آنها با جان و دل می پذیرند و از روی  اختیار ایمان می آورند اگر این غلبه نباشد شرایط برای وصول حق به گوش مردم حاصل نخواهد شد و مقدمه ایمان اختیاری مهیا نخواهد شد. پس جنگ با ایمان اختیاری منافاتی ندارد معنا اینگونه می شود: إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَكُمْ حَتَّى تَشْهَدُوا أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنِّي مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ و تُسلِموُا عَن إختیارٍ وَ بِواسِطَة وصُولِ الحَقِّ إلَیکُم. البته طبیعی است در این بین برخی هم عناد دارند و نمی پذیرند و در مقاتله کشته می شوند  یا راه خود را ادامه می دهند و یا اگر هم از روی اجبار تسلیم شدند عیبی ندارد مهم آن است که غالب افراد عن اختیارٍ ایمان آوردند.

جمع دیگر آن است که مأمور شدن پیامبرصلی الله علیه و آله و سلّم به جنگ به هدف اسلام ظاهری و رفع فتنه است و با هدف "لا اکراه فی الدین" که برای ایمان قلبی است تفاوت دارد و لذا در ادامه حدیث حضرت صلی الله علیه و آله و سلّم می فرمایند "فَإِذَا فَعَلْتُمْ ذَلِكَ حَقَنْتُمْ‏ بِهَا أَمْوَالكُمْ وَ دِمَاءکُمْ إِلَّا بِحَقِّهَا وَ كَانَ حِسَابُكُمْ عَلَى اللَّه‏" یعنی نتیجه این قتال، اسلام فقهی و ظاهری است کما اینکه در آیۀ شریفه می فرماید"وَ قاتِلُوهُم حَتّی لاتَکُونُوا فِتنَة وَ یَکُونُ الدّینُ کُلُّهُ لِلّه" جنگ به هدف رفع فتنه و غلبه اسلام(وَ یَکُونُ الدّینُ کُلُّه لله) و در مورد هدف آیه "لا اکراه فی الدین" ایمان قلبی است همانگونه که در آیه دیگر می فرماید"افانت تُکرِهُ النّاسَ حَتی یَکُونُوا مُؤمِنینَ"

 

سؤال: مقصود از شهادتین چیست با توجه به اینکه برخی می گویند شهادتین در حقیقت از سه شهادت تشکیل شده است؛ شهادت به الوهیت، شهادت به وحدانیت و شهادت به رسالت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم؟

جواب: انبیاء عظام علیهم السلام آمدند تا مردم را به یک نقطۀ مشترک و توحید و به "الله" که مستجمع جمیع صفات جلال و جمال است دعوت کنند و اما پرستش یک امر مشترک بوده است و لذا مراد از شهادتین، شهادت به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم است. البته نمی توان عنوان شهادت ثالثه را قرینه بر آن دانست که مقصود حقیقی از شهادتین همان معنای ظاهری آن است زیرا توجیه می شود که تثنیه به اعتبار دو عبارت لااله الا الله و محمد رسول الله است نه به اعتبار معنای حاقّی آن.

 

سؤالیه شریفه و الله خلقکم و ماتعملون و همچنین آیات دیگر از جمله آیه شریفه وما تشاوون الا ان یشاء الله چگونه با اختیار انسان سازگار است؟

جواب: در مورد آیه شریفه والله خلقکم و ماتعملون اگر مراد از "ما"، ذات باشد که جواب واضح است و ما تعملون یعنی و ماتعملون من الاصنام آنچه از بتها که برای پرستیدن ساخته اید. براین اساس خداوند متعال می فرماید همینهایی را که شما با دست خود ساخته اید و می پرستید مخلوق من است که نه دفع ضرر می کند و نه جلب منفعت. خداوند شما را و بتهایی را که با دست خود ساخته اید خلق کرده است و همه اینها را که سجده و پرستش می کنید مخلوق اوست پس به درگاه خالق واقعی روی آورید. قرینه بر این معنا عبارت قبل از آن است که می فرماید: "اتعبدون ماتنحتون" و "ما" در این عبارت یعنی اصنام. و اما اگر مصدریه باشد یعنی والله خلقکم و عملکم و اعمالکم یعنی اینکه خداوند شما و اعمالتان را خلق کرده است باز این هم پاسخش واضح است هم از این جهت که وقتی ما با ادله قطعیه و نصوص ثابت کردیم که آدمی مختار است در این صورت هر دلیلی را که ابهام داشته باشد اگر آیه قرآن و سنت قطعیه است تأویل می کنیم و اگر سنت غیر قطعی است که تأویل و یا طرح می شود. آیا ممکن است انسان مجبور باشد بعد خداوند بگوید یا حسرة علی العباد مایأتیهم من رسول الاکانوا به یستهزءون؟ هیچ عملی تحت اختیار انسان نباشد بعد خداوند بر بندگان حسرت بخورد و اظهار تأسف کند؟! آیه دیگر: أَلَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ لاَ یَرْجِعُون می شود خداوند عادل و حکیم  انسانِ مجبور را در هلاکت قرار دهد؟! پس هر چه خلاف این بود و اغلاق داشت باید توجیه و تأویل شود. والله خلقکم و ماتعملون یعنی شما را خلق کرد به این کیفیت که شما را به وصف اختیار در اعمالتان خلق کرد و اختیار به معنای سببیت مستقل در برابر خداوند نیست تا با اتصاف افعال به خداوند منافات داشته باشد. اگر قدرت و اراده ای هم برای انسان هست افاضه پروردگار به اوست. پس افعال عباد نیز منتسب به خداست و او به تعبیری فاعل بالتسخیر است . آیه شریفه وماتشاوون الاان یشاء الله نیز با این مبنا تبیین می شود. هر چه را ما خواستیم خدا آن را خواسته است هر کسی هر چیز را خواست به اراده خودش خدا همان را می خواهد.:مَن كَانَ یُرِیدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَآءُ لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاَهَا مَذْمُوماً مَّدْحُوراً وَمَنْ أَرَادَ الْأَخِرَةَ وَسَعَى‏ لَهَا سَعْیَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِكَ كَانَ سَعْیُهُم مَّشْكُوراً علاوه بر اینکه از بطن دو تعبیر "ما تعملون" و "ما تشاءون" ردّ کسانی که قائل به جبر هستند نیز فهمیده می شود زیرا عنوان مشیت و خواست و اتصاف عمل به فرد از عناصر عمل قصدی است اگر اینگونه که بیان شد توجیه نشود باید بگوییم آیه قرآن هم –نعوذبالله- تناقض دارد از یک طرف عمل، مخلوق اوست و از طرف دیگر فعل به شخص نسبت داده شده است و هکذا آیه مشیت. پس باید در این امور دقت کرد.

 

سؤال:«حبّ علی بن ابیطالب حسنة لا یضرّ معها سیّئة» یعنی چه؟

جواب: این روایت در کتب خاصه و عامه بیان شده است،از جمله: انس بن مالک از رسول الله صلی الله علیه و آله  نقل می کند:«حُبُّ عَلیّ حَسَنَة لایَضُرُّ مَعَها سَیِّئَةٌ وَ بُغْضُ علیِّ سَیِّئةٌ لاتَنْفَعُ مَعَها حَسَنَةُ»(فضائل شاذان بن جبرئیل: 96؛ بحارالانوار 39/248ح10 مناقب خوارزمی: 76 ح 56؛ینابیع الموده قندوزی:1/375)

در معنای این روایت باید گفت: [مراد از ضرر منفی (لایضر معها) که در روایت آمده ، ضرر حقیقی و کامل است که عبارت است از خلود در آتش جهنم و با محبت امیرالمومنین علیه السلام چنین ضرری وجود ندارد پس] با توجه به فقره دوم روایت، همانطور که برای مبغض علی مقتضی برای تأثیر حسنه نیست و در نهایت به خیر نمی انجامد و به تعبیری هر کار بکند آب در هاون کوبیدن است، با محبت واقعی امیرالمؤمنین علیه السلام نیز  مقتضی تأثیر سیئه وجود ندارد. به این معنا که در پایان کار و در نهایتِ امر، محبت کار خود را خواهد کرد یا در این دنیا به اینکه هرچقدر هم معصیت کرده باشد- به شرط بقاء محبّت - توفیق توبه را پیدا می کند.در روایتی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به عمویشان عباس می فرماید: ... ای عمو! اگر تمام اهل آسمانها و زمین بغض و دشمنی علی‌علیه السلام را داشته باشند، خداوند تمام آنها را هلاک می کند و اگر تمام کفار محبّت علی علیه السلام را داشته باشند، خداوند به خاطر این محبتشان به ایشان عاقبت نیکو می دهد به اینکه توفیق ایمان آوردن را نصیب آنها می کند و سپس آنها را به رحمتش وارد بهشت می کند.(تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام: 20؛ بحارالانوار: 39/26) و یا در آخرت به اینکه وارد دوزخ نخواهد شد. چرا که آن وجود مقدس بر طبق روایات، قسیم الجنة و النار است.(عیون اخبارالرضا علیه السلام :1/30ح9 بحارالانوار :42/44ح16)، آن بزرگوار بر پل صراط ایستاده و محبان خود را از غیرشان جدا می نماید. چنانکه در خطبه ای که از آن حضرت رسیده چنین می فرماید : «معاشر الناس ... من تقسیم کنندۀ بهشت و جهنم هستم... در روز قیامت به جهنم می گویم: این (شخص) برای من است و این برای تو تا اینکه تمام شیعیانم از صراط مانند برق با سرعت می گذرند...»(الیقین ابن طاووس 257؛ بحارالانوار 41/235)

همچنین در روایتی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: «حب علی ایمان و بغضه کفر»(خصال صدوق:496ح5 ؛ بحارالانوار:40/26)؛ [محبت امیر المومنین علیه السلام ایمان و بغض و دشمنی او کفر است. پس کسی که محبت آن حضرت را ندارد، ایمان هم ندارد و کسی که ایمان ندارد، حسنه و اعمال صالح او برای او نفعی نخواهد داشت.] به هر حال برای محب علی علیه السلام عاقبت به شری نیست.

 جابربن عبدالله انصاری در روز اربعین بعد از آنکه سیدالشهدا علیه السلام را زیارت کرد، هنگام برگشتن در بین راه به همراه خود عطیه وصیتی فرمود که در آن وصیت چنین آمده: «محبّ و دوستدار آل محمّد علیهم السلام را دوست بدار و دشمن شان را دشمن، هر چند که روزها روزه و شبها به عبادت مشغول باشد.« وارفق بمحب محمد و آل محمد»؛ به محبّ محمد و آل محمد با رفق و نرمی رفتار کن ، پس به درستی که اگر یک پایت به واسطۀ کثرت گناهانت بلغزد، پای دیگرت به واسطۀ محبّت ایشان پایدار و استوار خواهد ماند...»(بشارة المصطفی طبری: 125؛ بحارالانوار: 65/131)

و لکن باید مراقبت نمود تا این فضیلت از دست نرود و خدای ناکرده حالت نفسانی دیگری جایگزین آن نشود. باید تلاش نمود تا قلب جایگاه این محبت باشد و روز به روز افزون شود تا کم کم مورد این آیه شود که: «اولئک یبدّل الله سیئاتهم حسنات»(فرقان :70:«ایشان کسانی هستند که خداوند گناهانشان را به حسنات تبدیل می کند»).و اصولاً این محبت بر طبق روایات، تقوای حقیقی است [زیرا که در معنای تقوی گفته شده:«هو ما یحرز من النار»؛ تقوا چیزی است که انسان را از آتش جهنم بلاشک حفظ می کند و آنچه که انسان را از آتش جهنم حفظ می کند، محبّت علی بن ابیطالب علیه السلام است. پس محبّت آن حضرت تقوای حقیقی است] که بالذات مانع از این می شود که انسان معصیت کند و در ظلمت گناه گرفتار شود، در غیر این صورت با ادامۀ معصیت، حسنات مؤثر در ذهاب سیئات نیستند و کم کم محبت زائل می شود(در روایتی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم رسیده، خطاب به مردم می فرماید : «ای بندگان خدا ، حذر کنید از ارتکاب گناهان و سبک شمردن آنها ، پس به درستی که گناهان باعث خذلان صاحبش می شود(خداوند او را به خودش واگذار می کند )به حدی می رسد که ولایت وصیّ رسول خدا صلی الله علیه و آله  و نبوت پیامبر را ردّ می کند و پیوسته چنین است تا به جایی می رسد که توحید و یکتاپرستی خدا را هم ردّ می کند و ملحد در دین می شود»تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام :264ح 132؛ بحارالانوار:70/360ح83) و برعکس، با توقف در ادامۀ معاصی و با وجود آن عامل رئیسی، این حسنات است که باعث زوال معاصی و محو آن می شود.

 

 سؤال: باسلام و عرض ادب. بعضاً راجع به دعاي ندبه تشكيك مي كنند كه مأثور ازجانب معصوم عليه السلام نيست. نظرحضرتعالي راجع به اين موضوع چيست؟

 جواب: بسمه تعالي تعبير واضح علامه مجلسي در زادالمعاد به اعتبار سند آن و نقل بزوفري استاد شيخ مفيد در اعتبار اين دعا كه مشتمل بر مضامين عاليه است كفايت مي كند و اشكالي كه به نقل بزوفري طرح كرده اند مسموع نيست.

 

 سؤال: آیا اعتقاد به ولادت حضرت علی علیه السلام در کعبه اختصاصی شیعه است یا اهل سنت هم به آن معتقدند؟ 

 جواب: بسمه تعالی. این امر اختصاص به شیعه ندارد بلکه کراراً در کتب اهل سنت ورود فاطمه بنت اسد سلام الله علیها به کعبه و وضع حمل ایشان در جوف کعبه نقل شده وحتی ادعای تواتر شده است. از جمله حاکم در مستدرک می گوید: «فقد تواترت الاخبار انّ فاطمه بنت اسد ولدت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام فی جوف الکعبة»  و حتی گفته‌اند: غیر از امیرالمومنین علیه السلام کسی این فضیلت را ندارد و این فضیلت اختصاصی آن حضرت است. از جمله حافظ گنجی شافعی در کفایه از طریق ابن نجار از حاکم نیشابوری حکایت می کند: «ولد امیرالمومنین علی بن ابی طالب بمکة فی بیت الله الحرام ... ولم یولد قبله ولابعده مولود فی بیت الله‌الحرام سواه اکراماً له بذلک، و اجلالا لمحلّه فی التعظیم»(به نقل از الغدیر:6/22)وهکذا نقلهایی دیگر که شاهد براین مدّعاست.(مسعودی در مروج الذهب می نویسد: «... و کان مولده فی الکعبة» مروج الذهب:2/583؛ ابن صباغ مالکی در الفصول المهمة می گوید:«ولد علی علیه السلام  بمکه المشرفة بداخل البیت الحرام... و لم یولد فی البیت الحرام قبله احد سواه »الفصول المهمة:1/171؛ شهاب الدین سید محمود آلوسی در شرح قصیده عینیة می نویسد: «... وکون الامیر کرّم الله وجهه ولد فی البیت امر مشهور فی الدنیا و ذکر فی کتب الفریقین السنة و الشیعة»؛ محمد بن یوسف زرندی حنفی می نویسد: «...ادخلها ابوطالب الکعبة بعد العشاة  فولدت فیها علی بن ابی طالب ...» نظم دررالسمطین:80و ...)

 

 سؤال:چه کنیم برای نماز صبح بیدار شویم و توفیق سلب نشود و چه اذکار و اورادی را توصیه می فرمائید؟

جواب: توصيه خاصي نيست الا اينكه زود بخوابد، پرخوری نکند که موجب نزدیک شدن شیطان به انسان است، از محرمات اجتناب کند، نسبت به اهمیت نماز و آثار آن معرفت پیدا کند، آیه آخر سوره کهف را بخواند.

 

سؤال: آیا اهل سنت ادعا دارند که پیامبر در نمازهای خود آمین می گفتند یا اینکه از بدعتهای حسن بعد از پیامبر (ص) می دانند؟

جواب: آنها بر طبق برخی روایات ادعا می کنند که پیامبر هم امر به آمین کرده اند و هم خود آن حضرت در نماز آمین می گفتند مانند روایت ابوهریره از پیامبرص اذا امن الامام فامنوا...قال ابن شهاب: و کان رسول الله ص یقول آمین(صحیح بخاری:1/190). ولکن تمامی آن روایات از جهت سند ضعیف و غیر قابل اعتماد است از جمله روایات ابی هریره که خود متهم است.

 واما بنابر عقیده شیعه آمین از ابتدا جزء نماز نبوده است و بر این امر ادعای اجماع شده است(جواهر الکلام:10/2)و در روایتی امام صادق علیه السلام می فرمایند: اذا کنت خلف امام ، فقرأ الحمد و فرغ من قرائتها، فقل انت الحمدللّه ربّ العالمین،ولاتقل آمین(وسائل الشیعه:باب17ازابواب القرائة فی الصلاة،ح1) که از این روایت سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز به دست می آید.

 

سؤال: امام حسین علیه السلام عصر تاسوعا برادرشان حضرت عباسعلیه السلام را طلبیدند و از او خواستند که از دشمن مهلت بگیرد و فرمودند من نماز و استغفار و عبادت و تلاوت قرآن را دوست دارم.با توجه به اینکه لقائی بالاتر از شهادت و لقاء مستقیم با پروردگار نیست، حتی تا آنجا که شب عاشورا پرده­ها را کنار زدند و به یارانشان بهشت عدن را نشان دادند؛ دیگر چه نیازی بود که حضرت مهلت بگیرند و مشغول عبادت شوند به منظور لقاء پروردگار و انس با حضرت حق؟

جواب:همین­که مشغول عبادت و نماز و تلاوت قرآن شوند، موجب ارتقاء مقام است. اتفاقاً برعکس آنچه که در سؤال گفته شد، باید بگوئیم نماز، خصوصاً آن نمازی که قبل از شهادت اقامه شود به مراتب موجب ترفیع و ارتقاء مقام است ولذا در هر شرایط نباید آن را از دست داد؛ کما اینکه نمازی را که ظهر عاشورا به آن وصف اقامه کردند به مراتب فضیلتش به منظور ترفیع مرتبت و جایگاه عند الله از تمام عبادات بیشتر و برتر بوده است.

 

سؤال: آیا این درست است که بسیاری از افراد نسبت به حضرت علی علیه السلام که نفس پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم بوده، دشمنی داشتند؟ اگر بوده، علت چیست؟                                       

جواب: یک عده بغض و دشمنی شان به خاطر حسادت بود ، چنانکه خداوند می فرماید : { أم یحسدون الناس علی ما آتاهم من فضله فقد آتینا آل ابراهیم الکتاب والحکمة و آتیناهم ملکاً عظیماً }و یک عده به خاطر این بود که آن بزرگوار  اکابر آنها را در جنگ حنین و احد کشته بود، لذا روز عاشورا امام حسین علیه السلام در مقابل سپاه عمر سعد ایستاده و فرمود : به خاطر چه چیزی برای کشتن من به اینجا آمده اید ؟ آیا حقّی را ضایع کرده ام و یا چیزی از شریعت را تغییر داده ام ؟ سپاه عمر سعد در جواب گفتند : « نقتلک بغضاً لابیک و مافعل بأشیا خنا یوم بدر و حنین »؛ به خاطر کینه ای که با پدرت داریم با تو می جنگیم ، او در جنگ بدر و حنین با بزرگان و پدران ما جنگیده است .

یزید هم در مجلس هنگامی که سر مطهّر ابی عبدالله علیه السلام را برایش آوردند ، این اشعار را می خواند :

لیت أشیاخی ببدر شهدوا                      جزع الخزرج من وقع الأمل

و علت همة این بغض و دشمنی ها  این است که آنها منافق بودند و ایمان به معاد و رسالت نداشتند . لذا خود امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:« لا یبغضنی الا منافق » و رسول خدا 9 نیز فرمود : « لایحبک الاّ مؤمن تقی ، ولا یبغضک إلا منافق شقی».

و یک عده از آنها هم در تکوّنشان خدشه بوده. البته برخی قضایا در تاریخ هست که بغض و کینة‌ افراد را نسبت به امیرالمؤمنین 7نشان می دهد و لکن اکثر این موارد از نوع عداوت و بغض دستة اول نیست. چنانکه نمی­توان گفت بسیاری از افراد این عداوت را داشته­اند. چه بسا افرادی هم که در عصر آن حضرت بودند و وجودشان از محبت ایشان لبریز بود اما دچار تردیدهای ناشی از تبلیغات منفی شده بودند که موارد آن در تاریخ فراوان است.

 

سؤال: در دعای ماه رجب(یا من ارجوه...) از چه بخشی از دعا دست به محاسن گرفته می شود؟

جواب: از ابتدای دعا دست گرفتن به محاسن وارد است چرا که بر طبق متن منقول تعبیر این است: راوی می گوید امام علیه السلام محاسن خود را با دست چپ گرفت و این دعا را یعنی "یا من ارجوه..." را با حالت بکاء خواند آنگاه فرمود: یاذالجلال والاکرام تا آخر.

 

                                                                                  


تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به مکتب الصادق می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است

www.armansepehr.com