بسم الله الرّحمن الرّحیم
سوم رجب
شهادت امام هادی علیه السّلام
در سال شهادت امام هادی علیه السّلام بین ارباب مقاتل و مورّخین اتفاق است که در سال 254 هـ . ق بوده ولکن در روز شهادت آن بزرگوار اختلاف است . عدّه ای روز سوم رجب را ذکر کرده اند و بعضی مانند مرحوم کلینی شهادت آن حضرت را در 26 جمادی الثانی نقل فرموده است .[1]
بنابر آنکه ولادت آن جناب در سال 212 هـ . ق بوده باشد سنّ شریفش در وقت شهادت ، قریب به 42 سال بوده و مشهور این است که آن حضرت 8 سال و 5 ماه داشت که پدر بزرگوارش حضرت جواد الأئمّه علیه السّلام به شهادت رسید ، و آن حضرت به منصب کبرای امامت و خلافت عظمی نائل شد ، و مدت امامت آن وجود شریف 33 سال بود .
قریب به 13 سال در مدینۀ طیّبه اقامت فرمود و بقیۀ امامت خویش را به اجبار متوکل در سامرّا بود که بعضی 20 سال و بعضی 11 و 19 سال ذکر کرده اند . حاکم مدینه به متوکل نوشت که اگر تو را به مکه و مدینه حاجتی است علی بن محمّد علیه السّلام را از این دیار بیرون ببر که همه را مطیع خود ساخته است . در مدینه اسباب اذیّت و آزار به آن حضرت را به دستور متوکل زیاد کردند ، تا زمانی که آن حضرت را به سامرّا بردند و جسارت ها کردند . مرحوم محدّث قمی می فرماید : اذیّت و آزاری که از متوکّل به امام هادی علیه السّلام و شیعیان و دوستان و اولاد حضرت زهرا علیها السّلام رسید ، زیاده از آنست که در حوصلۀ بیان بگنجد . چه آنکه متوکّل أکفر بنی عبّاس بود ، چنانکه در اخبار غیبیّۀ أمیر المؤمنین علیه السّلام از او به این عنوان تعبیر شده است .[2] وی مردی خبیث و پست فطرت و بد طینت بود و با آل أبوطالب به شدّت دشمنی می کرد و پیوسته در صدد آزار و اذیّت ایشان بود و اصرار شدید در محو آثار قبر شریف امام حسین علیه السّلام داشت . قرمایی که یکی از علمای اهل سنّت است در اخبار الدّول می گوید :
در سال 237 هـ . ق به امر متوکّل قبر امام حسین علیه السّلام و تمام خانه های اطراف قبر را خراب کردند و زمین کربلا را شخم زدند و زراعت نمودند و مردم را از زیارت آن حضرت منع نمودند .
رنجها و سختی هایی که در عصر او به آل علی علیه السّلام رسید ، در زمان هیچ یک از خلفاء بنی عبّاس نرسید . کار به جایی رسیده بود که جمعی از زنهای علویّه ، لباس هایشان کهنه و پاره شده بود و فقط یک پیراهن سالم داشتند که هر گاه می خواستند نماز بخوانند به نوبت آن پیراهن را پوشیده و نماز می خواندند . پیوسته در رنج و زحمت بودند تا اینکه متوکّل به درک واصل شد . [3] ایام حیات امام هادی علیه السّلام مصادف بود با خلافت بناحق مأمون ، معتصم ، واثق ، متوکّل ، منتصر ، مستعین ، معتز ، و آخرالأمر معتز آن حضرت را با زهر شهید کرد و بنابر قولی معتمد عباسی برادر معتز آن حضرت را مسموم نمود .
در وقت شهادت آن امام غریب غیر از امام حسن عسکری علیه السّلام کسی نزد بالین آن حضرت نبود و چون آن سرور از دنیا رحلت فرمود ، امام حسن علیه السّلام در مصیبت پدر بزرگوارش به شدّت گریه کرد و گریبان خود را چاک زد و غسل و کفن و نماز بر آن حضرت را انجام داد و سپس دیگران آمدند و به حسب ظاهر این امورات را انجام دادند و آن بزرگوار را در حجره ای که محل عبادت آن حضرت بود ، در مکان فعلی حرم مطهر ، دفن نمودند .
عدّه ای از جاهلان ، نسبت به گریبان چاک زدن امام علیه السّلام ، به آن حضرت اعتراض نمودند ، امام علیه السّلام در جواب فرمودند : ای نادان ! تو چه می دانی ؟ موسی بن عمران در مصیبت برادرش هارون جامۀ خود را چاک زد و گریبان پاره کرد . [4]
از کلمات و فرمایشات حکمت آمیز آن حضرت است روایتی که مرحوم سیّد بن طاووس در کتاب کشف المحجه نقل نموده ، راوی می گوید : به امام هادی علیه السّلام نامه نوشتم و سؤال کردم که انسان دوست دارد همانگونه که با خدای خودش خلوت و راز و نیاز می کند ، با امام خودش هم چنین باشد . امام علیه السّلام در جواب نوشتند : « إِنْ کَانَ لَکَ حَاجَهٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْکَ ، فَإِنَّ الجَوَابَ یَأتِیکَ » ؛ اگر حاجتی داشتی ( فقط کافیست ) لبهایت را حرکت دهی ( و عرضه حاجت کنی ) پس قطعاً جواب به تو خواهد رسید .[5]
منبع : maktabosadegh.com
.[2]مناقب : 2 / 276 ، بحارالأنوار : 41 / 322 : ( ... وَ عَاشِرُهُم أکْفَرُهُم
. منتهی الآمال : 2 / 680 و 681[3]
. رجال کشی : 572 ، بحارالأنوار : 50 / 191[4]
. کشف المحجه : 211 ، بحارالأنوار : 50 / 155 / ح 42[5]
منبع : سایت مکتب الصّادق علیه السّلام