امام جعفر صادق (ع) : «ان الله عز و جل إذا أحب عبدا فعمل قليلا جزاه بالقليل الكثير». چون خداي تعالي بنده اي را دوست دارد و او عمل كوچكي انجام دهد ، خدا او را پاداش بزرگ دهد . (اصول كافي ، ج 3 ، ص 137 – 138)
  

بازگشت به لیست

 

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

دوازدهم رجب

به درک رفتن معاویه بن أبی سفیان

در چنین روزی در سال 60 هجری معویه بن أبی سفیان در سنّ 78 سالگی در شهر شام بعد از 42 سال حکومت ظالمانه ، بر اثر بیماری که در مسیر مکّه به شام گرفته بود ، به درکات جهنّم واصل شد . روز شادی اهل ایمان و حزن و اندوه اهل کفر و طغیان است . اقوال دیگری هم در مرگ معاویه هست که عبارتند از : 4 رجب ، 22 رجب ، 14 رجب و 15 رجب .

نسب معویه

إبن أبی الحدید سنّی در کتاب شرح نهج البلاغه به نقل از ربیع الأبرار زمخشری می نویسد :

معاویه را به چهار نفر نسبت می دادند : مسافر بن أبی عمرو ، عماره بن ولید بن مغیره ، عبّاس بن عبد المطلب و صباح که مغنی عماره بن ولید بود . مادر معاویه ، هند با صباح - که جوانی زیبا و خوش قد و قامت بود و کارگر أبو سفیان بود – الفتی تمام داشت ! تا اینکه روزی هند او را به نزدیکی با خود دعوت کرد !... .[1]

کلبی نسّابه که از ثقات نزد علمای اهل سنّت است ، می گوید : اکثر مردم عقیده دارند که معاویه از مسافر بن أبی عمرو است ، به جهت شدّت علاقه ای که به هند داشت . وقتی هند به معاویه حامله شد ، مسافر ترسید که مردم از ماجرا با خبر شوند و بفهمند که معاویه از اوست ، به همین جهت به حیره فرار کرد و در خدمت پادشاه حیره اقامت گزید . پس از آن پدر هند که عتبه نام داشت أبوسفیان را طلبید و به او وعده داد که اگر با دخترش هند ازدواج کند مال زیادی به او بدهد ، أبوسفیان هم قبول کرد و با هند ازدواج نمود و بعد از سه ماه که گذشت معاویه به دنیا آمد .

پس از این ماجرا ، ابو سفیان به حیره رفت و مسافر بن عمرو را ملاقات نمود و به او گفت که من با هند ازدواج کردم . مسافر که علاقۀ زیادی به هند داشت و عاشق و دلباختۀ او بود از شنیدن این مطلب مریض شد و پس از مدتی مرد .[2]

مادرش هند از صاحبان پرچم بود ، یعنی از زنانی بود که در جاهلیّت بر در خانۀ خود پرچمی آویخته بود و مردها به او مراجعه می کردند . میل زیادی به غلامان سیاه داشت ، هرگاه بچۀ سیاهی می زایید او را می کشت و دفن می کرد . و همچنین « حمامه » که یکی از مادربزرگ های معاویه است در بازار المجاز صاحب پرچم و مشهور به زنا بوده است .[3]

معنای معاویه

علامۀ امینی در کتاب شریف الغدیر نقل می کند : روزی شریک بن أعور ( که از اصحاب امیرالمؤمنین علیه السّلام بود ) در نزد معاویه به او گفت : تو مردی زشت و بدقیافه هستی و زیبایی بهتر از توست . اسمت شریک است و خدا شریک ندارد . پدرت کور بود و کسی که سالم است بهتر از اوست . با این همه عیب که داری ، چگونه رئیس قبیله شده ای ؟

شریک رو کرد به معاویه و گفت : تو معاویه هستی و معاویه ( به معنای ) ماده سگی است که با عوعو کردن سگهای دیگر را به دور خود جمع می کند ! تو پسر صَخْر یعنی سنگی که نمی شود آن را جابجا کرد و زمین صاف بهتر از سنگلاخ است ! تو پسر حَرْب ( جنگ ) هستی و صلح و صفا بهتر از جنگ است ! تو پسر أمیّه هستی و أمیّه تصغیر أمه ( به معنای ) کنیز کوچک است ! چگونه با این همه نقص أمیرالمؤمنین شده ای ؟ این را گفت و از نزد معاویه بیرون رفت ... .

علامۀ امینی (ره) بعد از نقل این داستان می نویسد : معاویه چون متوجۀ این ننگ از ناحیۀ اسم خود شده بود ، هرگاه او را خطاب به معاویه می کردند ، معنی آن از خاطرش می گذشت ، امّا چاره ای نداشت ، زیرا هند مادرش این نام را به او داده بود و قدرت تغییر دادن آن را هم نداشت ... .[4]

معاویه و ناسزا گفتن به أمیرالمومنین علیه السّلام

معاویه اولین کسی بو که دشنام و ناسزا گفتن به أمیرالمؤمنین علیه السّلام را ترویج کرد . مرحوم سیّد بن طاووس در کتاب فرحه الغری نقل می کند که معوبیه در قنوت نمازش علی بن أبیطالب علیه السّلام را لعن می کرد .[5] وی دستور داد تمام عمّال و فرمانداران در تمام شهرها باید در خطبه های نماز جمعه و عید به این لعن عمل کنند و آن را سنّت قرار داد .

این سنّت معاویه تا زمان عمر بن عبدالعزیز ادامه داشت تا اینکه او لعن بر آن حضرت را منع کرد .[6]

بعضی گفته اند اهل سنّت را بدین جهت سنّی می گویند که به سنّت معاویه عمل می کردند و شیعیان را رافضی می گویند بدین جهت که ترک آن سنّت می کردند .

إبن أبی الحدید معتزلی نقل می کند : معاویه به تمام عمّال و فرماندارانش نامه نوشت هر کسی که در فضیلت أبوتراب و خاندانش چیزی بگوید ، ذمّه ام را از او برداشتم . پس تمام خطبا و سخنرانان در هر شهر و محله ای ، برروی منبرها لعن علی بن أبیطالب علیه السّلام را می کردند و نسبت به آن حضرت و خاندانش ناسزا می گفتند .[7]

منبع : maktabosadegh.com



. شرح نهج البلاغه إبن أبی الحدید / 1 / 270[1]

. تتمّه المنتهی : 47 و 48 / بحار الأنوار : 33 / 198 / ح 485[2]

. بحارالأنوار : 33 / 198 / ح 485[3]

. الغدیر : 10 / 172[4]

. فرحه الغری / 24 ، بحارالأنوار : 33 / 168 / ح 442[5]

. بحارالأنوار : 33 / 214[6]

. شرح نهج البلاغه إبن أبی الحدید : 3 / 595 ، بحارالأنوار : 33 / 191 / ح 475[7]

 


تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به مکتب الصادق می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است

www.armansepehr.com