امام جعفر صادق (ع) : «ان الله عز و جل إذا أحب عبدا فعمل قليلا جزاه بالقليل الكثير». چون خداي تعالي بنده اي را دوست دارد و او عمل كوچكي انجام دهد ، خدا او را پاداش بزرگ دهد . (اصول كافي ، ج 3 ، ص 137 – 138)
  

بازگشت به لیست

 

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

نقش نایبان خاصّ امام زمان صلوات الله علیه در عصر غیبت

پس از غیبت وجود مقدّس حجّة بن الحسن امام زمان سلام الله علیه عدّه ای در این تردید بودند که آیا اصلاً چنین امامی بعد از امام عسکری علیه السلام وجود دارد یا خیر؟ البتّه گروهی از محدّثان و نزدیکان امام عسکری علیه السّلام و آنهایی که مورد اعتماد حضرت بودند همه اذعان و یقین به این مطلب پیدا کردند و حتّی وجود مقدّس حضرت حجّت علیه السلام را به عدّه ای نشان می دادند. امّا در همان زمان غیبت صُغری[1] عدۀ زیادی در تردید بودند که آیا چنین شخصیّت بزرگی که امام عسکری علیه السّلام معرّفی کرده اند وجود دارد یا ندارد؟

یکی از عوامل و موجباتی که در زمان غیبت صُغری رفع این شبهه می کرد که آیا در پسِ غیبت، امامی وجود دارد یا نه؟  وجود سُفَرای حضرت بود . همان چهار سفیر[2] که حدود هفتاد و چهار سال [به نقل از مرحوم حاج شیخ عبّاس قمی] در زمان غیبت صُغری ، از سُفَرای ولیُّ الله الأعظم علیه السّلام بودند؛ و به دست اینها معجزات ، کرامات و خوارق عادات زیادی دیده شد تا در نتیجه عدّۀ زیادی که در شک و ریب بودند ، شکّشان مبدَّل به یقین شد. برای نمونه برخی از آنها را بررسی می کنیم.

 واقعۀ اوّل

     یک نفر می گوید:« من در بخارا بودم که یکی از شیعیان امام عسکری و امام زمان علیهماالسّلام،6 عدد شمش طلا به من داد و گفت:« وقتی  می روی سامرا این را خدمت نائب امام زمان بده» . می گوید من یکی از اینها را گم کردم و رفتم یک شمش طلا شبیه همان خریدم و جایگزین کردم.  به سامرا آمدم ، خدمت حسین بن روح رسیدم و این شش شمش طلا را که مربوط است به وجود مقدّس امام زمان و ولی الله الأعظم تقدیم کردم . وقتی طلاها را جلوی حسین بن روح گذاشتم ، اشاره کرد به آن شمشی که خریده بودم و گفت: این شمشی را که خریده ای بردار! آن شمشی که گم کرده ای به دست ما رسید! دست کرد و آن شمش را به من نشان داد .»[3] حالا کجا گم شده بود و کجا به دست حسین بن روح  رسید!؟ اینها همه از عجایب عوالم هستی است که مُظهِر و مَظهَر اینها     خلیفة الله فی الأرضین است و اینها هم نوّابشان بوده اند .

واقعۀ دوم

یک خانمی می گوید:« من در تردید بودم که آیا امام زمان وجود دارد یا نه؟ و اینها نوّابش هستند یا نه؟ جعبه ای را که اشیای مختلفی در آن بود خدمت حسین بن روح آوردم و به او گفتم:« بگو من چه چیزی آورده ام تا تسلیم کنم؟». ایشان فرمودند:« برو این را در شَطِّ دجله بینداز و بعد بیا .» می گوید رفتم و آن را در شَطِّ دجله انداختم و آمدم. می گوید : حسین بن روح آن جعبه را به من نشان داد و گفت : این بود؟ گفتم :آری ، گفت :« آیا می خواهی بگویم در این جعبه چیست ؟ دو تا بَرَنجَون ( دستبند طلا و نقره ) و دو تا گوشواره و... »[4] ؛و تمام خصوصیّات و محتویات جعبه را شروع به گفتن کرد و هر آنچه بود برای من گفتند قبل از آن که در آن باز شود. می گوید من تعجب کردم و بیهوش شدم و افتادم . لذا قبل از اینکه غیبت کبری شروع شود به واسطۀ وجودات مقدّس این چهار نائب خاصّۀ امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف معجزات ، کرامات و خوارق عادت زیادی انجام شد که عدّۀ زیادی که در ریب و شک بودند شکّشان مرتفَع شد و اذعان پیدا کردند به وجود مقدّس امام زمان علیه السّلام تا اینکه به آخر نائب ایشان که نیابتش از حدود سه سال بیشتر ادامه نداشت ابلاغ شد که بعد از این کسی را معرّفی نکن و شما در فلان روز از دنیا می روید و از این پس غیبت کبری شروع می شود .

راهکار افزودن یقین و ارتباط با حضرت

در این زمانه که شک و تردیدها دربارۀ وجود حضرت و قوّت و عظمت  آن جناب ایجاد شده برای ایجاد یقین چه باید کرد؟ بهترین ارتباط و بهترین روش بهره از نور امام زمان(علیه السلام) در زمان غیبت چیست ؟

بهترین کار آن است که انسان توجّه خاصّش را به حضرت معطوف کند و ظهورش را از خداوند بخواهد. از خود او مسألت کند که دربارۀ ظهورش دعا کند و حاجات و مشکلاتش را از حضرت بخواهد. یقین کند که این وجود مقدّس در بین اجتماع است و چیزی بر او مخفی نیست. کما اینکه یک نفر می گوید: « من حضرت را در عرفات دیدم و نشناختم عدّه ای از آنها که مراقب حضرت بودند و حضرت را می دیدند ولی او را نمی شناختند بعد از اینکه ناگهان از نظرها غایب شد پرسیدند: او که بود ؟ آنها گفتند :  «جوانی است علوی که هر سال به حج مشرّف می شود .»[5] خلاصه اینکه: ما بفهمیم که حضرت در بین ماست و ما از وجود مقدّسش مخفی نیستیم؛ و از ذات باری تعالی بخواهیم که نسبت به این موضوع اِمداد کند و ایمان ما را  به خودش کامل کند .

مراقبه و ادب حضور در برابر خداوند

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود :«أفضَلُ الإیمانِ أن تَعلَمَ أنّ اللَّه معک حیثما کُنتَ.[6] وقتی دستور رسید که:« ای موسی و ای هارون! به سوی فرعون بروید و او را دعوت کنید»، آنها می ترسیدند. ندا آمد﴿لاتخافا إننّی مَعَکُما أسمعُ و أری[7] این خیلی عجیب است! این احاطه و معیّت برای اولیای الاهی نیز وجود دارد ، به دلیل این آیه:﴿ و قُل اعمَلوا فَسَیَری اَللهُ عملَکُم و رسولُه و المؤمنونَ[8] مقرَّبان درگاه او از انبیای عظام و ائمۀ اطهار علیهم السلام، خصوصاً ولیّ الله الأعظم عجّل الله تعالی فرجَه الشریف بر اعمال ما ناظرند. آنچه مهم است پرورش این اعتقاد در قلوب است که آنها بر آنچه می کنیم آگاهند و از اعمال ما مسرور یا محزون می شوند.

این را هم بیفزایم که کلام خداوند متعال به موسی علی نبیّنا وآله و علیه السلام، نه از این باب بوده که می خواسته در آن حضرت القاء یقین کند یا غفلتی بوده و باید متنبِّه و مُلتفِت شود، خیر! حضرت موسی علیه السلام یقین داشته است .امّا حقیقت این است که این کلام الاهی، افزایندۀ یقین بوده است . بالاخره ترس در برابر سلطان بوده ، آن هم سلطانی که ادّعای خدایی می کند و از آن طرف هم موسی علیه السلام کسی است که از ترس اینکه او را نکشد فرار کرده بود. در نتیجه این ندایِ﴿لاتَخافا إنَّنی مَعَکُما﴾ از باب افزودنِ ایمان و طمئنینۀ قلبی است. ایمان مراتب دارد. امّا توجّه شود که امیرالمؤمنین علیه السلام در قضیۀ برائت در مکه فرمودند: موسی ترسید و من نترسیدم .

حضرت ابراهیم علی نبیّنا وآله و علیه السلام می گوید:﴿ رَبِّ أرِني کیفَ تُحیي المَوتی قال أوَلَم تُؤمِن قال بَلی و لکن لِیَطمَئِنَّ قَلبِي[9] می خواهم آنچه که محقَّق است با چشم ببینم ولی امیرالمؤمنین فرمودند : لوکُشِفَ الغَطاءُ مَاازدَدتُ یقیناً[10] این مقام امامت است.

 

 



[1] . غیبت صُغری از سال 260 هجری شروع شد و به سال 329 خاتمه یافت.

[2] . به ترتیب عبارتند از: عثمان بن سعید(م 300ق)، محمدبن عثمان (م جمادی الآخر 304 یا 305)،حسین بن روح(م شعبان326)، ابوالحسن علی بن محمد صمیری(سَمَری)(م شعبان 329)

[3] . کمال الدین و تمام النّعمة 2: باب ذکر التوفیقات الواردة،516،ح45

[4] . حق الیقین: علّامۀ مجلسی رحمة الله علیه، 302؛ اثبات الهداة 5: الفصل الأوّل،309،رقم87.

[5] . الکافي 1 : باب في تسمیة من رآهُ علیه السلام، 332، 15 (ط.اسلامیة)؛ ج2، ص134، ح883 /15(ط.دار الحدیث).

[6] . المعجم الأوسط 8: 336، ح8796؛کنز العمّال1: 37،ح66. نهج الفصاحة ، ح391 «برترین نوع ایمان آن است که بدانى هر کجا که باشی خدا[ناظرو] همراه با تست.»

[7] . طه(20):46«شما دو نفر نترسید!مسلّماً من با شما هستم (همه چیز را )می شنوم و می بینم.»

[8] . توبه(9): 105« بگو[ آزادید که هر چه می خواهید و توان دارید ]عمل کنید، [ولی بدانید که] بزودی خداوند و رسول او و مؤمنان اعمال شما را می بینند.»

[9] . بقره(2): 260: پروردگارا: به من نشان بده که چگونه مرده ها را زنده می کنی؟[خداوند] فرمود: مگر[به معاد و نحوۀ زنده گردانیدنِ مردگان] ایمان نداری؟ پاسخ داد: بله[ایمان دارم] و لکن[می خواهم] که قلبم اطمینان [وآرامش] یابَد.

[10] . مناقب آل أبي طالب علیه السلام 2: فصل في المسابقة باالعلم،38. اگر پرده های[مادّیّات و حجابهای دنیایی] کنار روند،[چیزی به] یقین من افزوده نمی شود.»  بحارالأنوار40: 153.


تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به مکتب الصادق می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است

www.armansepehr.com