گفتاری از آیت الله العظمی الهی در باب عظمت أبا عبد الله الحسین علیه السلام
اصولا ترفیع مقامات خاصة انبیاء و اولیاء هر کدام در گرو عملی خاص است که ذات اقدس اله بر ایشان مقرر فرموده است. از جمله تحقق مقام محمود نبی اکرمصل الله علیه و آله وسلم را مرهون اقامه نافله لیل قرار داده، چنانکه در قرآن کریم می فرماید؛(وَ مِنَ اللَیلِ فَتَهَجَّد بِه نَافِلَةً لَکَ عَسَی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامَاً مَحْمُوداً)(1) همچنین آن مقام و مرتبه ای را که ابا عبدالله الحسینعلیه السلام بدان نائل آمد محقق نمی شد مگر از طریق شهادت . در باب ذکر عظمت ابا عبدالله الحسینعلیه السلام آمده است که: ایشان همان شبی که از مدینه حرکت فرمودند پس از زیارت مضجع شریف جد بزرگوارشان و وداع با آن حضرت لحظاتی را به خواب فرو رفتند و در عالم رویا ، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را دیدند که خطاب به ایشان فرمود: « وَ اعلَم یا بُنَیَّ إنّ لکَ فِی الجَنَّةِ دَرَجةً مُغْشَاةً بِنورٍ فَلسْتَ تَنالُها اِلا بِالشَّهادةِ»(2) آن مقام خاص را که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم از طریق احیاء و شب زنده داری به دست آورد، ابا عبداللهعلیه السلام از معبر شهادت اصطیاد فرمود.
از روایات چنین استفاده می شود که کسب آن مراتب و مقامات فقط از مسیر شهادت میسر بوده، مقاماتی که لَا یَحتَمِلُها مَلک مُقَرَّبٌ وَ لانبیٌّ مَرسَلٌ؛ هیچ ملک مقرّب و هیچ نبی مرسلی- پس از جدّ و پدرش-قابلیت تحمّل آن را ندارد.مقاماتی که با آن کیفیت و وسعت، مخصوص آن وجود مقدس است که هیچ کس وسعت شفاعت و دایره اجابت و استجابت ایشان را ندارد. و همچنین فضل و ثواب زیارت آن بزرگوار در مرحله و رتبه ای است که امام صادقعلیه السلام در روایتی می فرماید: «مَن زارَ قبرَ ابی عبداللهِ علیه السلام کَتَبَ اللهُ له ثمانینَ حجةً مبرورةً».(3)
او تمام هستی خود و تمام آنچه را که در ید قدرتش بود و تمام آنچه که قابل تصور و فوق تصور می باشد در راه خدا داد و حق تعالی هم در عوض، این مقامات و درجات را به آن حضرت عطا فرمود. وجودش محفوف به نور خدا و مشحون از فیوضات الهی است، به گونه ای که جن و انس از نور او و تلألؤ وجودش بهره ها می گیرند و(به اهداف مادی و معنوی خودشان میرسند). این مقام چه مقامی است که نه قابل درک است و نه قابل توصیف!؟
این مقام چه مقامی است که همگان برآن غبطه می خورند؟ مزار او چگونه است و چه می کند که دیگر ائمهعلیهم السلام نیز همگان را به زیارتش ترغیب می کنند! تربت او چه می کند که همگان سرگشتة آن و شفا از آن طلب می کنند! کربلای او و قبة مبارکه اش در مرتبه ای است که وقتی امام هادیعلیه السلام(4)مریض می شوندبه یکی از اصحابشان می فرمایند: این مبلغ را بگیر و برو به زیارت جدم ابا عبدالله الحسینعلیه السلام و برایم دعا کن. عرض می کند: مگر شما امام نیستید؟ می فرمایند: آری ، گفت: پس چرا آنجا بروم؟ فرموند: خداوند یک مراکزی را برای استجابت دعا قرار داده است که آن مراکز خیلی محترم است و از جملة آن مراکز، مضجع شریف جد شهید اطهرم اباعبدالله الحسین علیه السلام است.(5)
همه اینها نتیجه تجارت خالصانة آن حضرت با حق تعالی است و البته چه تجارت مُربِحه ای که مثمن آن خون قلب حسین و ثمن آن مقام مغشاة بنور الله می باشد و اینها عوض و ثمن آن خون مطهر است که در لسان مبارک امام صادق علیه السلام تصریح شده است، آنجا که می فرماید: «انه سُبْحانَه عَوَّضَ شَهادَتَهُ بِثَلاثَ خِصال: جَعَلَ الشِّفاءَ فِی تُرْبَتِه وَ إجابَةَ الدُّعَاءِ تَحْتَ قُبَّتِه وَ الاَئِمَّةَ مِن ذُرِّیَته»(6) حق سبحان و تعالی عوض شهادت، شفاء را در تربت او قرار داد. و این خصوصیت در تربت هیچ یک از امامان معصوم علیهم السلام وجود ندارد. و همچنین اجابت دعا را تحت قبه مبارکه ایشان مقرر فرمود. واقعاً آن مکان در چه مرتبه ای قرار گرفته که وقتی زائر ابا عبدالله الحسینعلیه السلام در آنجا به زیارت می رود با اجابت خواسته اش روانه می شود؟! آنجا مکانی است که انوار قدسیة الهیه در جریان است، آنجا مکانی است که فرشتگان الهی بر آن هبوط و عروج می کنند، چنانکه امام صادق علیه السلام فرمود: «مَا بَینَ قَبرِ الحُسَین علیه السلام إلی السَّماءِ السَّابعةِ مُخْتَلَفُ المَلائِکَةِ»؛(7) ما بین قبر ابا عبدالله الحسین علیه السلام و آسمان هفتم محل رفت و آمد ملائکه است. پس همانگونه که وجود مقدس آن حضرت مغشاة بنور الله است مزار او نیز مغشاة بنور الله و محلّ استجابت دعاست و این امر، مخصوص آن مکان مقدس می باشد و قابل تسری به هیچ مکان دیگری نیست.
ناگفته نماند که گرچه مجالس ابا عبدالله علیه السلام عامل و منشأ برکات بسیار است و در روایات آمده که مجالس ذکر و عزاداری آن حضرت همچون نقاط نورانی از عرش
رحمان قابل مشاهده است و خمسة آل عبا علیهم السلام بر آن نظر دارند و بر حاضرین آن دعا می کنند،(8) اما این به معنای تسرّی حکم « إِجابَةُ الدُّعاءِ تَحتَ قُبَّتِهِ» که در لسان امام صادق علیه السلام است نمی باشد. خصوصاً که در بعضی روایات تعبیر«إِجابَةُ الدُّعاءِ عِندَ قَبرِهِ»(9) نیز آمده است.
همچنین از روایات استفاده می شود که این مکان از قبل و عندالله به عنوان جایگاه زیارت و شفاء، مشخص و معین بوده است و بالخصوص مورد توجه بوده چنانکه در روایتی امام صادق علیه السلام میفرماید: «أَلَا وَ إِنَّ الْمَلَائِکَةَ زَارَتْ کَرْبَلَاءَ أَلْفَ عَامٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَسْکُنَهُ جَدِّیَ الْحُسَیْنُ عیله السلام»(10) ؛ آگاه باشید! بدرستیکه ملائکه هزار سال قبل از آنکه جدّم حسین علیه السلام در کربلا ساکن شود، آنجا را زیارت کرده اند.(11)
همه چیز از قبل معلوم و مقرّر بوده است. وقتی پاهای امام سجّاد علیه السلام را با غل بسته بودند به گونه ای که حضرت توان نداشتند خود را نگه دارند، زینب کبری سلام الله علیها عرض کرد: «مَا لِی أَرَاکَ تَجُودُ بِنَفْسِکَ یَا بَقِیَّةَ جَدِّی و أبی» « این چه حالى است که در تو مىبینم، چیزی نمانده جان خود را از دست بدهی اى یادگار جدّم» حضرت علیه السلام فرمودند: چگونه تاب بیاورم در حالیکه میببینم بدن حجت خدا به این کیفیت روی زمین رها شده و حال آنکه آنها بدن کشتههای خود را دفن کردهاند؛ گویا ما را مسلمان نمیدانند. زینب کبری سلام الله علیها عرض کرد ناراحت مشو! (البته اینها را امام به علم امامت می دانند) گروهی خواهند آمد و قبر پدرت را دائر و آباد می کنند و روی آن علامتی میگذارند که مادام الدّهر آثار آن باقی است و فراعنه زمین نمی توانند این آثار را از بین ببرند. اینها را أم أیمن برایم نقل کرده است. شبی که پدرم امیر مؤمنان علیه السلام ضربت خوردند، بر بالین ایشان نشستم و گفتم: پدرجان! این مطالب را أم أیمن به من گفته، دوست دارم آن را از شما بشـنوم(آیا صحیح است؟)فرمودند:آری دخترم. و بعد فرمودند: «گویا تو را میبینم که همراه با دیگر زنان از اهل بیت در این شهر به صورت اسیر وارد میکنند،.... به خدا سوگند در آن روز روى زمین مؤمنی
غیر از شما و دوستان و شیعیان شما نمیباشد»(12).به هر حال مقام امام حسینعلیه السلام دست نایافتنی است، مزار او ملجأ و پناه دردمندان و شیعیان است، مقام او مقام نورانیت، اصولاً مقام اهل بیت علیهم السلام مقام فیض الهی است، چرا که وسائط فیض و مظهر اسمای حسنای اویند، آنان ارکان خلقت و سرمنشأ عوالم هستیاند و منبت ایشان منبت وحی و مظهر هدایت و فلاح است؛ «مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فی زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّی»(13) ، که به تعبیر امام جعفر بن محمد الصّادق علیهما السلام "مشکاه"، وجود مقدس فاطمة زهرا سلام الله علیها است و در این مشکاه چراغی است که در آن تلألؤ و نورافشانی میکند و او وجود مبارک کریم آل طاها امام حسن مجتبی علیه السلام است و این مصباح در حباب و زجاجی است که آن وجود نازنین سیّد الشهداء من الاولین و الاخرین حسین بن علی علیهما السلام است.(14) مشکاتی همچون فاطمه صدیقه و شهیده که پدر بزرگوارش در وصف او فرمود: «فِداها أبوها»(15) و فرمود: « أَنْتِ بَضْعَةٌ مِنِّی وَ رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ»(16) [فاطمه جان] تو پاره تن من و روح من هستی که در سینة من [که محل نزول و تلقی قرآن است] جای داری. و چقدر تعبیر « رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ» عجیب است که یارای درک آن نیست و حقیقت آن قابل مسّ و لمس نیست الّا برای مطهَّرون(17) .
مصباحی همچون حسن بن علی علیهماالسلام کریم آل الله و زجاجی درخشان و گران مایه همچون حسین بن علی که چراغ هدایت و کشتی نجات است(18). بگذریم که پدر ایشان کسی چون امیر المؤمنین علی علیه السلام است که نفس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و سرچشمة فیض الهی میباشد، آن کسی که سینه اش برگرفته از علوم اولین و آخرین و مخزن علوم و مغیبات الهی است.
این طینت و این منبت و این منشأ که منشأ عوالم کون و هستی است بر همگان احاطه و سیطره دارد و بر اعمال آنان ناظر است. شأن و مقام و فضایل ایشان چیزی نیست که از دید کسی پنهان و مخفی مانده باشد و کتب روایی عامه و خاصه پر است از این فضایل و مناقب. ابو هریره از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل میکند: هنگامیکه خداوند آدم را آفرید، او نگاهی به سمت راست خود انداخت و پنج شبح غــرق نور را مشاهده کرد، پرسید این پنج شبح نــورانی که شبیه من هستند امــا مثل من نیستند کیانند؟ (چرا که ایشان را از نور خلق کردی و مرا از گل) حق تعالی فرمود «هؤُلَاءِ خَمْسَةٌ مِنْ وُلْدِکَ لَوْلَاهُمْ مَا خَلَقْتُکَ» اینان پنج تن از ذرّیه تو هستند؛ اگر ایشان نبودند ترا خلق نمی کردم. اینها ارکان عالم کائنات و خلقتند. « ولا خَلَقْتُ الْجَنَّةَ وَ لَا النَّارَ وَ لَا الْعَرْشَ وَ لَا الْکُرْسِیَّ وَ لَا السَّمَاءَ وَ لَا الْأَرْضَ وَ لَا الْمَلَائِکَةَ وَ لَا الْجِنَّ ولَا الْإِنْسَ اِلا لهؤلاء الخمسة» تمامی کائنات به طفیلی وجود آنان خلق شده و آنان مدار عالم هستند «هوُلاءِ خَمْسَةٌ شَققتُ لَهُم اَسْماً مِن أسمَائی ». «أَنَا الْمَحْمُودُ وَ هَذَا مُحَمَّدٌ وَ أَنَا الْعالِى(19) وَ هَذَا عَلِیٌّ وَ أَنَا الْفَاطِرُ وَ هَذِهِ فَاطِمَةُ وَ أَنَا الْإِحْسَانُ(20) وَ هَذَا الْحَسَنُ وَ أَنَا الْمُحْسِنُ وَ هَذَا الْحُسَیْن(21)» . اینان کیانند که حق تعالی ایشان را در اسم و وصف و تمامی زوایا و مراتب، قرین خود معرفی میکند و نهایت قرابت و کمال ایشان را به دیگران یاد آور میشود.
همین معنا در فرازی از زیارت ماه رجب و در جمله ای کوتاه بیان می شود که «لَا فَرْقَ بَیْنَکَ وَ بینهم إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُکَ وَ خَلْقُکَ»(22)«[خداوندا] چه تفاوتی است میان تو و ایشان الا اینکه آنها بنده و آفریده تو هستند»، آنگاه هر چه از خوبیها و کمالات که در واقع و کنه عالم هستی در نظر داری و جستجو می کنی در وجه آن ذوات مقدسه بیاب. با این وجود چه بعدی دارد که سر بریده بر سر نیزه قرآن بخواند؛ سر بریده که صحبت نمی کند، لابد صاحب این سر قابل است و مورد عنایت خاصّة حق تعالی، واقع شده که این قدرت به او داده شده که در زمان حیات و مماتش یکی باشد، سر بریدهاش هم صحبت کند. هر کسی که بمیرد حرکت ندارد، ولی امیرالمومنین علیه السلام در مورد حضرت زهراسلام الله علیها میفرماید: «به خدا سوگند همانا او [فاطمه] آه و نالهای کشید و دستهای خود را بیرون آورد و حسنین را برای لحظاتی در آغوش گرفت »(23). کسی که مُرده است چطور دست ها را از کفن بیرون آورد؟ معلوم میشود این بشر غیر بشر عادی است. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «[یا علی]! ... هر وقت مرا غسل دادی و حنوط کردی، مرا بنشان و دستت را بر روی قلبم بگذار و آنچه از علـــوم اولین و آخرین می خواهی از من بپرس که تو را از آنچه واقع می شود تا روز قیامت آگاه می سازم. »(24)
فرزند او نیز بر سر نیزه قرآن می خواند؛ او به مقامی دست یافته که حیات و مماتش فرقی نمیکند و در هر دو حالت مصباح هدایت و کشتی نجات است. در هر حالتی و در هر زمانی چه در دنیا و چه در عقبی دستگیر است؛ تربت او شفا، مزار او مأمن و مکان استجابت دعا و در عقبی نیز مقام شفاعت اوست که همگان چشم امید به آن دارند و در صبح و شام و از سویدای قلب می گویند «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ الَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِعلیه السلام». اگرچه رسول خداصلیاللهعلیهوآلهوسلم اشفع شفعاء و صاحب مقام محمود-که مقام شفاعت از جملهی آن میباشد-و امیر المؤمنینعلیه السلام قسیم الجنة والنار است، ولی نیل به شفاعت ابا عبد الله الحسینعلیه السلام بسی سهلتر و آسانتر و مقام شفاعت ایشان از دیگران اوسع است و لذا آرزوی شمول شفاعت ایشان را نسبت به خود داریم. مقام شفاعت، یکی از شئون آن مقامی است که از طریق شهادت بدان نائل آمده است. در زیارت آن حضرت می خوانیم «فَاشْفَعْ لِی عِنْدَه وَ کُنْ لِی شَفِیعاً»(25) و لذا به هر طریق ممکن تلاش میکنیم انتساب و اضافهای هرچند اندک به آن وجود مقدس داشته باشیم و لو در مقام دعا و ابتهال، تا بدین وسیله به مقام قرب الهی راه یابیم چرا که ایشان وسائط فیض الهی و ربوبی هستند.
در انتهای روایتی که از رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم بیان کردیم، حق تعالی این چنین میفرماید: «آلَیْتُ بِعِزَّتِی»؛ او به عزتش قسم می خورد و با این قَسَم تکلیف را برای همگان من البدو الی الختم مشخص می کند، می فرماید: «آلَیْتُ بِعِزَّتِی أَنَّهُ لَا یَأْتِینِی أَحَدٌ بِمثقال ذرَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنَ بُغْضِ أَحَدِهِمْ إِلَّا أَدْخَلْتُهُ نَارِی وَ لاَ أبَالِی»(26) ؛ دوزخ من برای مبغضین ایشان است ، «یَا آدَمُ هَؤُلَاءِ صَفْوَتِی بِهِمْ أُنجّیهم وَ بِهِمْ أُهْلِکُهم فَإذَا کَانَ لَکَ إلَیَّ حَاجَةٌ فبهَؤُلَاءِ تَوَسَّل»(27). اینان خاصّان درگاه ربوبی و مقرّبان درگاهش و اسمای حسنای الهی هستند که بِهِمْ فَتَحَ اللهُ و بِهِمْ یَخْتِمُ اللهُ و بِهِم یُنَزِّلُ الغَیْثَ و بِهِمْ یُمْسِکُ السَّماءَ أنْ تَقَعَ عَلَی الأرْضِ إلّا بِإذْنِهِ و بِهِمْ یُنَفِّسُ الهَمَّ ویَکْشِفُ الضُرَّ.(28) ابوهریره می گوید رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم اینگونه ادامه دادند تا فرمودند: «نَحْنُ سَفِینَةُ النّجاة مَنْ تَعَلَّقَ بِهَا نَجَی وَ مَنْ حادَ عَنْهَا هَلَکَ فَمَنْ کَانَ لَهُ إلَی اللهِ حَاجَة فَلْیَسْئَل بِنَا أهلَ البَیْت. (29)
+++++++++++++++++
1) و پاسی از شب را زنده بدار ، تا برای تو (به منزله ) نافله ای باشد ، امید باشد که پروردگار تو را به مقامی ستوده برساند(سوره اسراء آیه79)
2) و بدان ای فرزندم ! به درستی که در بهشت درجه ای ایست پوشیده شده از نور که به ان درجه و مقام نمی رسی مگر به واسطه شهادت بسنجید : امالی صدوق: مجلس30،ص217، بحارالانوار:44/313: «یا بنی انّک قادم علی ابیک و امک و اخبک و هم مشتاقون الیک و انّ لک فی الجنه درجات لا تنالها إلاّ بالشهاده».
3) کسی که قبر امام حسین علیه السلام را زیارت کند خداوند برای او هشتاد حج مقبول درنامة عملش می نویسد؛ ثواب الاعمال :93؛ کامل الزیارات:304، باب 66ح8
4) در بعضی از روایات این مطلب درباره امام صادق (علیه السلام) نیز نقل شده است. بنگرید:عده الداعی ابن فهد حلی:48؛ وسائل الشیعه: ابواب العمره، باب76،ح2
5) بسنجید: کامل الزیارات:458،باب90،ح1؛ بحارالانوار:98/113ح34و33
6) بسنجید: « ان الله عوض الحسین علیه السلام من قتله اربعه خصال: جعل الشفاء فی تربته ... و أن لا تعد ایام زائریه من اعمارهم»؛ عدّه الداعی :48؛وسائل الشیعه: ابواب العمره ، باب 76،ح1
7) ثواب الاعمال :96؛ کامل الزیارات:224، باب 39ح3
8) بسنجید : قال الصادق علیه السلام : اعلموا انّ الحسین علیه السلام حیّ عندربهّ یرزق من حیث یشاء ، و هو دائماً ینظر ألی معسکره و مصرعه و من حل فیه من الشهداء و ینظر الی زواره و الباکین علیه و المقیمین العزاء علیه و هو اعرف بهم و بأسمائهم و أسماء آبائهم و بدرجاتهم و منازلهم فی الجنة ، و انّه لیری من یبکی علیه فیستغفرله ویسأل جدّه و أباه و أمّه و اخاه أن یستغفروا للباکین علی مصابه و المقیمین العزاء علیه ...)؛ مستدرک سفینه البحار : 7/212؛ کامل الزیارات: 543، باب 108ح2
9) اعلام الوری : 1/431؛ وسائل الشیعه:ابواب المزار، باب 37،ح34
10) کامل الزیارات :452، باب 88،ح11؛ بحارالانوار:98/109ح16
11) در روایت دیگری امام باقر علیه السلام می فرماید: خداوند متعال 24 هزار سال قبل از خلقت کعبه زمین کربلا را خلق کرد و آن را مقدس و مبارک گرداند .پس پیوسته این زمین قبل از خلقت مخلوقات و بعد از آن ، مقدس و مبارک بوده و خواهد بود و آن را بهترین زمین در بهشت قرار خواهد داد .( کامل الزیارات:454، باب88،ح14؛ بحار الانوار:54/202ح147)
12) بحارالانوار:28/57-60
13) سوره نور : آیه35
14) کافی : 1/195ح4، بحارالانوار:23/304ح1
15) امالی صدوق:305، مجلس41،ح7؛ بحارالانوار:43/20ح7
16) کشف الغمه: 1 /498 ؛ بحارالانوار :28/38
17) لا یمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ (الواقعة: 79)
18) عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی عَنْ آبَائِهِ عن رسول الله ص: «...وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیاً إِنَّ الْحُسَینَ بْنَ عَلِی فِی السَّمَاءِ أَكْبَرُ مِنْهُ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمَكْتُوبٌ عَنْ یمِینِ عَرْشِ اللَّهِ مِصْبَاحُ هُدًى وَ سَفِینَةُ نَجَاةٍ...» (عیون اخبار الرضا (ع):1/60
19) ألأعلی
20) ذوالاحسان
21) فرائد السمطین حموینی:1/37؛ قصص الانبیاء راوندی :47/ح10؛ بحارالانوار :27/5ح10
22) مصباح المجتهد ص 803؛ ( اعمال ماه رجب ) ؛ بحارالانوار:95/393
23) «إِنِّی أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّهَا قَدْ حَنَّتْ وَ أَنَّتْ وَ مَدَّتْ یدَیهَا وَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِیا » بحارالأنوار:43/179
24) الخرائج و الجرائح: 2/802ح10؛ بحارالانوار :40/215
25) مزار شیخ مفید: 110؛ بحارالانوار:98/211
26) به عزتم قسم ، هر کسی که ذرة خردلی بغض یکی از ایشان را داشته باشد ، او را وارد جهنم می کنم و هیچ باکی ندارم.
27) ای آدم ، ایشان برگزیدگان من هستم ، به واسطه ایشان نجات می دهم و هلاک می کنم ، پس اگر حاجتی به سوی من داشتی، پس به ایشان متوسل شو.
28) به واسطه ایشان خدا گشایش می دهد و ختم می کند و به واسطه ایشان باران را نازل می فرماید و آسمان را بر زمین نگه داشته است مگر به اذن خودش و به واسطه ایشان همّ و غم و گرفتاری را برطرف می فرماید...( قسمتی از زیارت جامعه کبیره)
29) ما کشتی نجات هستیم ، هر کس که به آن متمسک شود نجات می یابد و هر کس که از آن کناره گرفت هلاک می شود ، پس کسی که به سوی خدا حاجتی دارد پس از ما اهل بیت درخواست نماید.