امام عصرعجّل الله تعالی فرجه الشریف؛ وسیلۀ هدایت آیت الله العظمی الهی
امور مهمي از قضيه ولادت ولیالله الاعظم «عجل الله تعالي فرجه الشريف» و جریانهای بعد از آن استفاده میشود؛ از عكس العملهاي مختلف افراد در مقابل حضرت تا كرامات عالیهی ايشان، و عبرتهایی كه با اندك اعتقاد به مقام ربوبي و ولايت كليه حضرات معصومين «سلامالله عليهم اجمعين» براي طالب هدايت و طريق فلاح كفايت میکند. انسانهایی را میبینیم كه با اندك تذكري سر برآستان حق فرود میآورند و بر عكس، عدهای را مشاهده میکنیم كه با كوهي از كرامات، هرگز راه ضلال خود را تغيير نمیدهند. «وَفِي الأَرْضِ قِطَعٌ مُّتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِّنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَغَيْرُ صِنْوَانٍ يُسْقَي بِمَاء وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَي بَعْضٍ فِي الأُكُلِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»[1]
برخی با اين كه دلهايشان معجزات وآیات الهی را دیدند و یقين پیدا کردند، اما باز از روی عناد و استعلاء، آن حقايق روشن را انكار كردند؛ «وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ»[2] ولکن برخی خودبخود راه را می یابند و در مسير هدایت واقعند«ومتعلم علی سبیل النجاة»[3] هستند.
حقیقتاً برای رسیدن به فوز و کمال نیازی به انبوه مطالب و عِدّه و عُدّه نیست بلکه قلب سلیم لازم است که از ناحیۀ حضرت ربوبی به عبد اعطا می شود. حق تعالی می فرماید: «يَوْمَ لا يَنفَعُ مَالٌ وَ لا بَنُونَ إِلا مَنْ أَتي اللَّهَ بِقَلْبٍ سلِيمٍ»[4]قلب سلیم قلبی است که از نفسانیات و هوی و هوس خالی باشد.[5] طبیعی است که وقتی اینگونه شد و مقتضی، آنقدر قوت یافت که مانع هم مانعیت خود را از دست دهد، شخص خالص الی الله خواهد شد.
اینها همه معلول طینت پاک استکه خواه ناخواه در طول زمان، آثار او متجلی شده و به ظهور می رسد. نگاه کنید به زندگی زهیر بن قین عثمانی مذهب که در بین راه، ملحق به اباعبدالله الحسین علیه السلام شد و از بهترین فدائیان اباعبدالله علیه السلام در روز عاشوراء گردید. ولی ابن سعد که پسر سعد بن ابی وقاص بود و در عداد اولین گرویدگان به رسول الله9 بود، برای حب جاه و ریاست به طور کلی منکر معاد شد و گفت:
یقولون ان اللّه خالق جنّة و نار و تعذیب و غلّ یدین[6]
و در ملاقاتش با آن رجل همدانی از اصحاب سیدالشهداءعلیه السلام گفت: «یا اخا همدان! ماأجد نفسی تجیبنی الی ترک الری لغیری»[7]؛ ای برادر همدانی، گمان نمی کنم که نفسم قبول کند ملک وی را رها کرده و به دیگری واگذار کنم! اینجا بود که برای رسیدن به مقصدش آمادۀ قتل پسر پیغمبر شد؛(وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِي خَبُثَ لاَ يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِدًا كَذَلِكَ نُصَرِّفُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ).[8]
باران كه در لطافت طبعش خلاف نيست در باغ ،لالــه رويد و درشـورهزارخس
در زمان معتضد عباسي در بين مردم معروف شده بود كه قرار است كسي بيايد و با طاغوت بجنگد و لذا سه نفر از خلفاي زمان امام حسن عسگري علیهالسلام دائماً پيگير بودند كه ميان زنان و مردان جدائي بيندازند و يا جلوي به دنيا آمدن هر كسي را که مضرّ به حالشان باشد بگیرند و يا اينكه قابله و جاسوس گذاشته كه اگر زني میخواهد وضع حمل بكند، ابتدا جنسيت او را ببينند، اگر پسر بود او را بكشند.
معتضد عباسي سه نفر را به سامرا فرستاد و دستور داد هر كدام دو اسب با خود ببرند به گونهای كه اگر يكي از اسبها خسته شد، از آن اسب ديگر استفاده كنند تا اينكه بدون هيچ توقفي يك روزه به سامرا و به خانه امام حسن عسگري علیهالسلام برسند. و نشاني هم داده بود كه بر درِ خانه، غلام سياهي نشسته است. از او پرسيدند: چه كسي در خانه است؟ گفت: صاحبش و هيچ توجهي به آنها نكرد. وارد خانه شدند، هيچ كس را نديدند. در مقابل، پردهی زیبایی را مشاهده كردند، پرده را كنار زدند، حجره بزرگي را ديدند، گفتند آنچه كه خواستيم يافتيم. حجرهای كه در آن آب بود و در منتهاي آن، حصيري بر روي آب گسترده شده و شخصي كه زيباترين مردم بود بر روي آن حصير ايستاده مشغول نماز است و هيچ اعتنايي به آنها نكرد.
تصورشان عمق اندك آب بود جلو رفتند، خوشحال شدند كه به هدفشان رسیدهاند بلكه بتوانند سر حضرت را از تن جدا كنند و بدين ترتيب نزد معتضد ببرند و جایزه بگیرند. يكي از آنها جلو آمد تا از آب بگذرد و به گمان اينكه عمق آب اندك است وارد آن شد، اما در درياي آب غوطهور شد، با سختي او را نجات دادند. نفر دوم وارد آب شد، او نيز گرفتار شد و بالاخره از آب رهايي يافت. نفر سوم گفت: اين مسألۀ ساده ای نيست، دورانديشي كرد و گفت بايد برگرديم. اگر قرار بود كارمان را پيش ببريم میتوانستیم، اما مشخص است كه اين يك قدرت الهي است كه حافظ و نگهبان اوست. سپس راهشان را كج میکنند و بر میگردند.
به نزد معتضد میروند و جريان را نقل میکنند. معتضد میگوید: اگر اين قضيه را براي احدي نقل كنيد، همه را گردن میزنم. و جايي هم نقل نمیشود تا مرگ معتضد.[9]
اين معجزهای است كه برای نفس متحیّر كافي است كه او را یک لحظه دگرگون كند؛ روي آب سجادهای افتاده باشد و حضرت مشغول عبادت باشند. اگر قرار باشد از تنور نوح آب بالا بزند، چنانكه خداوند در قرآن میفرماید: (وفارالتّنّور)[10] چه اشكالي دارد كه آب در حجرۀ حضرت به معجزهی الهي بالا بيايد و مانع دشمنان شود؟
همه میدانستند و از رسول خدا و اهلبیت علیهمالسلام شنيده بودند كه دوازده نفر از اين نسل میآیند و آخرينشان عمر طولانی میکند و عالم را همانگونه كه از ظلم وجور پر شده است پر از عدل و داد میکند.[11]
گریه امام صادق علیه السلام در فراق امام عصر سلام الله علیه
راوي میگوید: امام صادق علیهالسلام را ديدم كه بر روي خاك نشسته و مانند زني كه فرزند عزيزش مرده گريه میکند و میفرماید: «سيّدي غيبتك نفت رقادي»؛ اي آقاي من! غیبت تو خواب مرا ربوده و استراحت مرا گرفته است...،گفتم: اين آقا کیست كه براي او اینگونه گريه میکنید؟ فرمود: امروز در كتاب جفر نظر نمودم و در آن، ولادت حضرت صاحبالامر علیهالسلام و طول غيبت و درازاي عمر آن حضرت و ابتلاي مؤمنین را در آن زمان ديدم، پس رقّت مرا دست داد و حزن بر من غلبه كرد.[12]و در روايت ديگري فرمود: «ولو ادركته لخدمته ايام حياتي»[13]؛ اگر او را درك كنم هر آينه در طول زندگانيم او را خدمت خواهم كرد.
اين «لو»، امتناعيه نيست كه منافات با رجعت داشته باشد، يعني اگر آن حضرت را درك كنم - كه درك میکنند او را در آخرالزمان - هر آينه او را خدمت میکنم؛ و اگر لوي امتناعيه هم باشد منظور آن است كه حضرت در آن عصر خودشان كه بودند، امكان درك امام زمان علیهالسلام را نداشتند.
اين وجود، وجود مقدسي است كه بايد براي سلامتي آن دعاها نمود و صدقات داد، همانگونه كه از سيرۀ حضرات معصومين علیهمالسلام خصوصاً ثامنالحجج علیهالسلام استفاده میشود. نقلشده هنگامي كه امام زمان علیهالسلام به دنيا آمدند، امام حسن عسكري علیهالسلام دو گوسفند چاق ذبح كردند[14] و به عثمان بن سعيد عمروي فرمودند: غذا بخر و بين فقراء تقسيم كن.[15]
نوّاب امام زمان علیه السلام و غیبت صغرای آن حضرت
امام زمان علیهالسلام چهار يا پنج سالشان بود كه پدر بزرگوارشان به شهادت رسيد و سپس غيبت صغراي آن حضرت كه 74 سال به طول انجاميد آغاز شد.در غیبت صغری چهار نفر از بزرگان شیعه به نام های : ابوعمرو عثمان بن سعید، ابو جعفر محمدبن عثمان، ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی ، ابوالحسن علی بن محمد سمری به ترتیب وکیل و سفیر و نایب خاص امام عصر عجّل الله تعالی فرجه بودند، که به خدمت آن حضرت می رسیدند و پاسخ های امام علیه السلام و رفع مشکلات مردم توسط این بزرگواران به دست مردم می رسید.
نوّاب امام زمان علیهالسلام شخصیتهای بزرگي بودند، به ابوسهل نوبختي - كه از متكلمين بزرگ بغداد و صاحب تألیفات زيادي بود - گفتند: چطور امام زمان علیهالسلام تو را به عنوان نائب انتخاب نكرده و ديگري را انتخاب كرده است؟! گفت: من حفوظ نيستم، اگر او در مقامی قرار بگيرد سخن بر زبان نمیآورد ولي من در اولين تهديد، اسرار را فاش میکنم[16].
[1]. رعد/4 ، و در زمين قطعه هايي است كنار هم ، و باغهايي از انگور و كشتزارها و درختان خرما، چه از يك ريشه و چه از غير يك ريشه، كه با يك آب سيراب مي گردند ، و ]با اين همه[ برخي از آنها را در ميوه ( از حيث مزه و نوع و كيفيت ) بر برخي ديگر برتري مي دهيم، بي گمان در اين ]امر نيز[ براي مردمي كه تعقل مي كنند دلايل ]روشني [است.
[2]. نمل /14 ،و با آنكه دلهايشان بدان يقين داشت، از روي ظلم و تكبّر آن را انكار كردند . پس ببين فرجام فسادگران چگونه خواهد بود.
[3]. اشاره است به روایت امیرالمومنین علیه السلام که می فرماید :... مردم برسه دسته اند : «عالم ربانی ، و متعلم علی سبیل النجاة، و همج رعاع...» عالمی که عمل کنندۀ به عملش است و دارای صفات و فضائل علم می باشد، و پژوهشگری که در راه نجات است، ومردم پست و فرومایه و بی ارزشی که مانند پشه های ریز بر صورت حیوانات می نشینند و فقط به فکر پرکردن شکم خود هستند و هر بادی که بوزد به سمت آن حرکت می کنند.( نهج البلاغه: 4/35؛ بحارالانوار:1/187ح4)
[4]. شعراء: 89 و 88؛ روزی که مال و فرزندان هیچ نفعی ندارد مگر آن کسی که با قلب سلیم به نزد خدا آید.
[5]. در روایتی امام صادق علیه السلام در معنای قلب سلیم می فرماید: « الذی یلقی ربه و لیس فیه احد سواه» ؛ قلبی است که پروردگارش را ملاقات کند در حالی که غیر از پروردگارش در قلب او نباشد.( کافی: 2/16/ح5) و در روایت دیگری آن حضرت می فرماید : «هو القلب الذی سلم من حبّ الدنیا»؛ آن قلبی است که از محبت دینا سالم باشد. ( مستدرک الوسائل میرزای نوری:12/40)
[6]. مردم می گویند که خدا خالق بهشت و جهنم است و عذاب می کند و دستها را زنجیر می کند! (لهوف«سیدبن طاووس193)
[7]. کشف الغمّة:2/259 ؛ مطالب السؤول (محمدبن طلحه شافعی401)
[8]. اعراف :58: و زمین پاک [و آماده] گیاهش به اذن پروردگارش بر می آید و آن [زمینی] که ناپاک [و نامناسب] است [گیاهش]جز اندک و بی فایده بر نمی آید . این گونه، آیات [خود]را برای گروهی که شکر می گزارند، گوناگون بیان می کنیم.
[9]. غيبت طوسي : 248 ح 218 ، الخرائج و الجرائح : 1/460ح5
[10]. هود/40؛ «حَتّي إِذَا جَاء أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ ... » ؛ تا آنگاه كه فرمان ما ( به عذاب قوم نوح ) رسيد و از تنور (آب ) فوران كرد، گفتيم : ( اي نوح) از هر حيواني يك جفت و اهل و كسانت را در آن كشتي حمل كن.... در روايات چنين آمده كه : بالا آمدن و جوشيدن آب از تنور ، علامت و نشانه اي بود بين خداوند متعال و حضرت نوع عليه السلام ، كه هر زمان آب از تنور بالا آمد ، عذاب الهي نزديك شده و حضرت نوح عليه السلام خودش و همراهانش را براي بردن به كشتي آماده كند. ( ر،ك، تفسير صافي : 2/443)
[11]. سنن ابی داود :2/309(کتاب المهدی علیه السلام)؛سنن ترمذی:3/343، باب44؛ کنزل العمال:14/261 (خروج المهدی علیه السلام) و ...
[12]. كمال الدين :352ح 50، بحار الانوار :51/219 ح 9
[13]. غيبت نعماني : 252ح 46، بحار الانوار :51/148ح 22
[14]. غيبت طوسي:245ح214 ، بحار الانوار:51/22ح 32
[15]. كمال الدين: 430ح6 ، بحار الانوار :51/5 ح9 ( امام عليه السلام فرمودند:10 هزار رطل نان و 10 هزار رطل گوشت بخر و آن را در بين مردم تقسيم كن.)
[16]. بحارالانوار :51/359